+0 به یه ن

اشاره: نویسنده مقاله ضمن بحث درباره قانون هماهنگی اصوات و تبدیلات حروف در زبان آذربایجانی و اشاره به برخی بیماری‌های زبانی، كلمات زیر را از دیدگاه خود تحلیل و بررسی نموده است.

۱- آذر

آذر به معنی آتش، كلمه‌ای است كه تركی آذربایجانی نمی‌باشد. زیرا حرف «ذ» در زبان تركی وجود ندارد. این كلمه از دو كلمة (آز+ ار[1]) تشكیل یافته است كه به معنی مرد آز می‌باشد. «آز»ها طوائفی از ترك‌ها بودند كه در منطقه آز سكونت داشتند[2]. این كلمه چنان‌ كه به صورت آذر نوشته شود، نه تنها از مفهوم اصلی به دور می‌ماند، بلكه كار محققین مربوطه را نیز با مشكل مواجه می‌سازد. كلماتی كه مشابه این كلمة تركی می‌باشند، عبارتند از: «خزر» (خز+ ار)، «قجر» (قج+ ار)، «ماجار» (ماج+ ار) و … واژه «آز» در كلمات آراز و آزقان نیز مشاهده می‌شود.

۲- ثمرخزان، ثمرین

با تذكر این‌كه حرف «ث» در زبان تركی وجود ندارد، بایستی دقت شود كه هر كلمه‌ای از نوع كلمات ثمرخزان، ثمرین جزو لغات غیر تركی هستند. ثمرخزان را به اشتباه به جای «زومارخار» كه به معنی بسته آزوقه می‌باشد، بكار می‌گیرند و ثمرین را نیز بجای «سومه‌رین» قرار می‌دهند. طبیعی است كه كلمات زومارخار و سومه‌رین كه ریشة عربی ندارند نباید با حروف عربی نوشته شوند.

۳- اربطان- اربط

«ارباتان» كه همان «آرباتان» می‌باشد، از واژه‌های ار+ باتان تشكیل یافته است. اربت نیز به همین ترتیب از واژه‌های آر+ بات تشكیل یافته است. كلمه ارباتان را به صورت آی‌باتان نیز مورد استفاده قرار می‌دهند كه در این تركیب آی یعنی ماه، كه آن هم یكی از آفریننده‌های اساطیری خلقهای ترك‌زبان می‌باشد. در این كلمات واژه ار به مفهوم مرد بوده و باتماق نیز مفاهیمی مثل ناپدید شدن و غوطه‌ور شدن دارد.

۴- ممقان، میانه

بعضی از كلمات زبان آذربایجانی، با تعویض حروف صدادار ضخیم و نازك و جایگزینی آنها به جای همدیگر، دگرگون شده و معنی اصلی خود را گم می‌كنند. مثلا” واژه «ماماغان» اگر به صورت «ممقان» نوشته شود، متغیر می‌گردد. «ماماغان» در معنای اسطوره‌ای «خدابانوی ماما» می‌باشد. در صورتی كه «ممه» در زبان تركی به پستان گفته می‌شود. هرچند این دو كلمه در ارتباط با همدیگر می‌باشند، ولی با عدم رعایت اصول نوشتاری، مفهوم واژه مذكور دگرگون می‌گردد.

كلمه «مایانا» نیز به همین ترتیب و به اشتباه به صورت میانه نوشته شده و لغت را از محتوای مفهومی خالی می‌كند. «مای‌آنا[3]» كه همان «مای مادر» می‌باشد كه، نام یكی از خدابانوهای اساطیری خلقهای ترك‌زبان می‌باشد. به نظر می‌رسد كه واژه‌های «مامان» (نام روستایی در كنار رود قیزیل‌اؤزن) و «میانداب» و «میاب» در ارتباط با لغات بالا باشند.

۵ – مهران‌رود، حصار، سنگ‌ محراب

با این توضیح كه واژه «آن[4]» در زبان تركی به مفهوم مكان می‌باشد، بایستی معنای مهران «جایگاه مهر» باشد. كلمه چای نیز كه قسمت دوم تركیب مهران‌چای می‌باشد، همان واژه رود در زبان فارسی است. این رودخانه از كوههای سهند سرچشمه گرفته و از داخل شهر تبریز به سوی دریاچه اورمو در جریان است. نام سنگ مهراب كه از سنگ‌های معروف و نزدیك قله كوه ساوالان می‌باشد، به احتمال زیاد در پیوند با مهر و آیین‌ مهرپرستی به وجود آمده است.

در واژه حصار هم «هـ» به «ح» و هم «س» به «ص» تبدیل شده و معنی واژه را دگرگون كرده است. «هاسار» كه از تركیب (هاس+ ار) تشكیل یافته، یك واژه آذربایجانی است. صدای دیگر این كلمه لغت «آس» است كه آن هم یكی دیگر از روستاهای آذربایجان می‌باشد. تبدیل حروف «س» و «ز» نیز از قواعد طبیعی زبان تركی است. بدین صورت «آس» می‌تواند همان واژه «آز» باشد.

۶-گوگان، گرگان

واژه «گؤی‌قان» كه به اشتباه گوگان و گاوگان نوشته می‌شود، به مفهوم آفریننده آسمان می‌باشد. «گ» دوم كه در دو صورت نوشتاری مورد استفاده قرار گرفته، واژه را از مفهوم اصلی انداخته است. این تبدیل، یعنی عوض شدن جای حروف «گ» و «ق» در كلمه گرگان نیز اتفاق افتاده است. «قورقان» در زبان تركی به مفهوم تپه و بلندی موجود در دشتی هموار است و در صورت دیگر و با صوتی دیگر، كلمه «قوْرقان» معنی آفریننده شراره و آتش به خود می‌گیرد. لكن، آنچه مسلم است این است كه این واژه به كلمه گرگ كه یك كلمه غیر تركی است ارتباط پیدا نمی كند. سیلاب دوم این كلمات، همان «خان» می‌باشد كه واژه خاقان نیز در ارتباط با آن است.

۷- علویان، ال علمدار

غالب نویسندگان نا‌آشنا به زبان تركی، حرف«ع» را به جای حروف «آ» و «ا» در زبان تركی قرار می‌دهند. «علویان» یكی این از نوع كلمات است كه در آن بكارگیری ناصحیح حروف موجب بروز بیماری زبان گردیده است. نام اصلی این واژه كه متعلق به روستایی در ماراغا «مراغه» می‌باشد، «آل‌ائی‌وان» است. «آل» به مفهوم خورشید و «وان» نیز به معنی استخر و دریاچه می‌باشد. «ائی» نیز صدایی است كه در بعضی كلمات و در مناطق معینی به كار گرفته می‌شود. مثل گل‌ائی، وور‌ائی كه در منطقه قره‌داغ مورد استفاده قرار می‌گیرد.

همچنین واژه‌های ال‌علمدار (نام كوه) و علمدار (نام شهر) با استفاده از حرف «ع» دچار ضایعه زبانی می‌گردند. «ال‌اره‌نلر» و یا «ار‌ اره‌نلر» كه از نامهای معروف آذربایجان هستند، از واژه‌های تركیبی می‌باشند. «آل» به معنی خورشید و «ال» نیز به معنی دست می‌باشد. اشاراتی كه در بعضی از اسامی به پنجه دست گردیده است، به احتمال قوی یادآور آیین زروانیسم می‌باشد كه در بینش مردمان قدیمی آذربایجان وجود داشته است. در این رابطه، بایستی گفته شود كه در مناطق آذربایجان سنگهایی به نام «آلی داشی» و«الی‌داشی» وجود دارند. به نظر می‌رسد كه نام این سنگها نیز متأثر از آیین زروان باشد.

۸- حسن‌آباد، حسن‌بیگلی

این واژه‌ها كه بصورت‌های فوق نوشته می‌شود، در واقع از ریشه «اسن» مشتق شده و به احتمال زیاد «اسن نو» و «اسن‌بیگلی» شكل نوشتاری صحیح آنها می‌باشند. «اسن» به مفهوم سلامتی بوده و در صورتی كه با صدای ضخیم «آ» شروع شود به شكل «آسان» در می‌آید كه آفریننده و آویزان كننده آسمان می‌باشد. خود كلمه آسمان نیز كه از مصدر آسماق (آویزان‌كردن) می‌باشد، با كلمه آسان در پیوند تنگاتنگ است. همچنین احتمال اینكه كلمات «حسن آباد» و «حسن‌بیگلی» منتسب به فردی به نام حسن باشد وجود دارد.

۹- در رابطه با كلماتی كه در زبان تركی از حرف «ص» استفاده می‌كنند، بایستی گفته شود كه در غالب این واژه‌ها باید از حرف «س» استفاده كنند. زیرا در صورت عدم‌ رعایت آن نیز ضایعه زبانی بروز می‌كند. وقتی كلمه آسلان (به معنی شیر) به صورت اصلان نوشته می‌شود، معنای كلمه نامعلوم می‌گردد و یا زمانی كه واژه سایین‌قالا به صورت صائین‌قلعه و یا شاهین‌دژ نوشته می‌شود باز هم مفهوم سایـین (محترم) ناپدید می‌شود.

از این نوع واژه‌ها می‌توان به لغات زیر اشاره كرد: سام‌سام (صمصام)، سیغایـیش (صغایش)، سوما (صومعه)، سومادیل (صومعه)، ماماسلی (ممدصلاح)، آسلان‌دوز (اصلان‌دوز).

۱۰- چراغ، قرمز، قرقز

در رابطه با چنین كلماتی، نكته‌ای كه حائز اهمیت است، این است كه حرف «ایـ» كه یكی از مشخصه‌های زبان تركی می‌باشد، در زبان فارسی وجود ندارد. بنابر این در موقع تلفظ ونوشتن حرف «ایـ» را با صدای «اِ» عوض می‌كنند كه این شیوه نگارش، در زبان تركی مشكلاتی را به بار می‌آورد.

سیلاب اول كلمه چیراق، واژه «چیر» می‌باشد كه آن هم نام یكی از طوائف تر‌ك‌زبانهاست. این واژه كه در نام روستاهای «چیراقلی» و «چیر- چیر» نیز مشاهده می‌شود با تغییر شكل از مفهوم اصلی فاصله گرفته و واژه را از محتوا خالی می‌كند.

واژه «قـیر» كه هسته اصلی كلمات قـیرمیز و قـیرقـیز می‌باشد، در صورتی كه به صورت «قر» نوشته شود، معنای دگرگون ‌شده‌ای به خود می‌گیرد… در واژه تركیبی قـیرقـیز، «قـیر» به معنی دشت و قیز نیز به مفهوم دختر و باكره است. در این صورت قـیرقـیز هم دشت بكر و دست‌ نخورده می‌دهد. همچنین این واژه نام یكی از طوائف ترك‌زبان می‌باشد.

ناهماهنگی در گفتار و نوشتار واژه‌ها، نه تنها در لغاتی مثل چیراق، بلكه در كلماتی نظیر بیناب و ماراغا نیز باعث بیماری زبانی می‌گردد. بیناب (بین= بركت، بیناب= جای پربركت) و ماراغا (ماراق= پرجاذبه) زمانی كه به صورت بناب و مراغه نوشته می‌شوند، مفهوم خود را از دست می‌دهند.

جهت نشان دادن مقداری از این نوع واژه‌ها، به واژه‌های زیر نظر می‌افكنیم:

گفتار و نوشتار صحیح در زبان تركی

گفتار و نوشتار غلط در زبان تركی

ساراب

(سار= جای محكم و مقاوم و آب= لاپ). در این صورت ساراب یعنی خیلی محكم و مقاوم. صورت دیگر این واژه در زبان تركی «لاپ‌سار» می‌باشد

سراب

سراب به مفهوم جائی كه بدون آب بوده ولی در آنجا آب دیده می‌شود و نیز سرِآب نیز یعنی جای شروع آمدن آب.

گومانا

«گوم‌آنا» به معنی مادر گوم، یكی از آفریننده‌های اساطیری خلقهای ترك‌زبان می‌باشد. «گومدورماق» نیز كه به معنی گذاشتن مرده به داخل قبر است در ارتباط با همین ریشه می‌باشد.

كمانج (؟)

امت / اممت

«امت» نام تباری از ترك‌زبانهای قدیمی می‌باشد. در كتاب دده‌قورقود از این تبار نام برده می‌شود: «امت سوْیونون آسلانی[5]».

امند (؟)

میشو[6]

«میشو» نام كوهی در داستان «گیلگمیش» می‌باشد.

میشاب (؟)

كاللا[7]

نام یكی از آفریننده‌های اساطیری در داستان گیلگمیش ائركاللا می‌باشد.

كلاله (؟)

پیرال

پیرال به مفهوم معبدآل یا معبد خورشید می‌باشد.

پیرعلیلو

معبد علیلو

ختائی

از واژه ختای كه یكی از طوائف ترك‌زبانها می‌باشند.

خطائی

خطاكار

خوجا[8]

در ادبیات آذربایجان به مفهوم سوداگر و دادوستد كننده است.

خواجه

یام

یعنی استراحت‌گاه بین شهری

پیام

سردری

در پیوند با نام ساردور كه از قلعه‌های قدیمی اطراف تبریز بود.

سردرود







--------------------------------------------------------------------------------

1- آذربایجان خالقینـین سوْی كوكلرینی دوشونركن. میر علی سیداوْف.

2- توركون قیزیل كیتابی. رفیق اوزدك.

3- قام شامان, میر علی سیداوْف, ترجمه صمد چایلی. ص: 65.

4- دده قوْرقود دونیاسی, آنار رضا, كوچورن: آلله وئردی محمدی. ص: ۲۲.

۵- كتاب دده قوْرقود,به كوشش م.ع.فرزانه. ص:۳۹.

۶- گیلگمیش, كهن‎ترین حماسه بشری. ترجمه دكتر داود منشی‎زاده, ص:۱۸,۱۹.

۷- همان.

۸- دیوان اشعار خسته قاسیم. به كوشش حسین صیامی. ص:۴۵. «گلن بزیرگاندیر, گئدن خوْجادیر»(رفت و آمد كنندگان بازرگان و خو>جاها هستند)

منبع : ائل دیلی و ادبیاتی درگیسی 9-جو سایی 1382-جی ایل

www.Azelbilimi.com

http://yanlizbirqiz.blogfa.com http://azyurd.blogveb.com/