+0 به یه ن
نویسنده :محمد اردم

6. قوریچای(qurıçay): باید مراد قوریچای مابین تهران و کرج باشد:"امروز جرگه تنگة قوری چای است" (ص108). اسم مرکب از قوری>قورو و چای است. قوری خود از قوریغ(qurıġ) ترکی قدیم با حذف غ/ġ انتهایی پدید آمده و قوریغ هم به نوبة خود مشتق از فعل قوریماق>قوروماق به معنی خشکیدن است. تعداد زیادی رودخانه با اسم قوروچای/قوریچای در آذربایجان و سایر نقاط ترک نشین وجود دارد(من جمله در تبریز و همدان ) . در آناتولی هم بیش از ده اسم قریه و محله به قوروچای(kuruçay) موسوم است؛ قریه یی از توابع آخیرلی در استان قونیه؛ روستایی تابع چوبوق در ولایت آنکارا؛ دو قریه در مرکز و بخش بایات از توابع چوروم؛ قریه یی از توابع وزیرکؤپرو در استان سامسون؛ قریه یی از بوجاق بوزتپة ولایتِ توقات؛ اسم بوجاقی از استان ارزینجان؛ قصبه یی از توابع تاوشانلی در استان کوتاهیا.

8. ساری قمیش(sarı qamış): ظاهراً روستایی در جوار قوری چای فوق الذکر بوده است:"امروز هاشم و غیره به ساری قمیش رفته اند"(ص322). ساری قمیش های فراوانی در نقاط ترک نشین وجود دارد؛ دهی از توابع چاراویماقِ قره آغاج(سابقاً تابع هشترود)؛ روستایی از دهستان بهی شهرستان بوکان؛ قریه یی از توابع دهستان خدابنده لو'ی قروه؛ روستایی از توابع بخش...


آچار سؤزلر : تورک,
+0 به یه ن
نویسنده :محمد اردم

دربارة کاراکتر و تحولات عصر ناصرالدین شاه قضاوت های متعارضی وجود دارد. اما این عصر، دوران مشعشعی در عرصة تألیف و ترجمة است. شاه خود شخصاً آثار متعددی نوشته یا به املای او تحریر شده است؛ سفرنامه های مفصّل و متعدد و شکارنامه ها از آن جمله محسوب است. متن این آثار بالاخص در مواردی که تراوش قلم شخصِ ناصرالدین شاه است، رنگ و بوی ترجمة تحت اللفظی از ترکی دارد که این نکته را باید وقتی دیگر تحلیل کرد. در سیاحتنامه ها، اشاراتِ اتنوگرافیک، جغرافیایی و تاریخی فراوان، و کلمات و تعبیرات ترکی زیادی وجود دارد که حاکی از رواج آنها در دربار قاجاری است و کمتر در متون مکتوب راه یافته است. در سال 1389 مجموعه یی از شکارنامه ها و گزارشهای سفر شاه به اطرافِ طهرانِ قدیم، اعم از منتشر شده و نشده، در یک مجموعه گردآوری و منتشر شد[i]. واژه های ترکی این متن را استخراج کرده ام و ان شاء الله در وقت مناسب تحلیل شان خواهم کرد.

در این مختصر، هدف تجزیه و تحلیل چند اسم جغرافیایی ترکی از اطراف طهران است که امروزه یا برجای نمانده اند و یا مشهود نیستند. این توپونیم ها حکایت از سکونت ترکان در این نواحی و مناطق مجاور دارد؛ اما این نکته که آیا طوایف مزبور به صورت جزایر و ایلات پراکنده بودند و یا به نواحی ترک نشین استان البرز کنونی (ساوجبلاغ) و از آنجا به قزوین و جنوب گیلان و بدنة اصلی نواحی ترک نشین ...


آچار سؤزلر : تورک,
+0 به یه ن
اومود اورمولو



پس از تصویب قانونی در تركیه كه به صورت رسمی اجازه تغییر اسامی از تركی به دیگر زبانها و عدم اجبار كاربرد زبان تركی در اسامی روستاها و شهرها را به ارمغان آورد اسامی بسیاری از روستاها و مناطق به زبانهائی به جزء تركی تغییر یافت به طوریكه وزیر دارائی تركیه نیزدر مراسم رسمی اقدام به تغییر نام روستای محل زندگی خود از تركی به كردی شركت نمود.
محمد شیمشك وزیر دارائی تركیه با حضور در شهر باتمان و منطقه گۆرجۆش با دستان خود اقدام به نصب تابلوی روستای "بجیرمان" كه به زبان تركی به معنای روستای بدون مالیات می باشد نمود. بنا به گفته‌های وزیر تركیه‌ای طی سالهای گذشته در حق نام روستا به علت كردی بودن و قانون اجبار كاربرد اسامی تركی اجحاف شده بود كه با تصویب قانون عدم اجبار اسامی تركی و كاربرد رسمی دیگر زبانها در نامگذاری اسامی روستائی و شهری نام اصلی روستا اعاده شد. بجیرمان در زبان كردی به معنای بدون مالیات می باشد كه در دوران عثمانی این روستا از دادن مالیات معاف بود و بدین جهت نیز همین نام به آن داده شده بود.
وزیر دارائی تركیه تفاوت‌ها را دارائی تركیه خوانده و از قدم های برداشته شده طی سالهای گذشته در جهت افزایش استانداردهای دمكراسی تركیه سخن گشود كه یكی از این قدمها اعاده بسیاری از اسامی قدیمی به جزء تركی روستاها و مناطق و حتی خواست تغییر اسامی تركیه به دیگر زبانها در صورت خواست مردم محلی بود.
در حالیكه تركیه به سرعت در حال رفع اجحافات زبانی بر شهروندانش كه از جمله نتایج دولت- ملت سازی قرون 19‌’همی بوده می باشد ما در ایران شاهد تداوم تبعیضات زبانی و یا به عبارت صریحتر استعمار زبانی گروههای محكوم می باشیم. هنوز نیز هزاران نام اصیل و تاریخی تركی تنها به سبب رسمیت انحصاری زبان گروه اقلیت حاكم و كتمان سكونت میلیونها شهروند ترك با اسامی جعلی و بعضا تحقیر آمیز فارسی تغییر داده میشوند. در حالیكه دولت...

آچار سؤزلر : تورک,
+0 به یه ن


turki

دورنا نیوز- سرویس سیاسی و اجتماعی:توجه به دو مقوله ی فرهنگ بومی آذربایجان و زبان تركی در امر نامگذاری خیابان ها و اماكن عمومی شهر اورمیه به عنوان یكی از خواسته های مهم و اساسی شهروندان اورمیه ای در حوزه ی فرهنگی بعد از كش و قوس های فراوان و با پیگیری ها و تلاش های مستمر و پیوسته ی تیم خبری دورنا نیوز بالاخره مورد توجه اعضای شورای اسلامی اورمیه قرار گرفته و همان طوری كه چندی پیش دكتر علیزاده امامزاده رئیس كمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای چهارم  در مصاحبه با دورنا نیوز وعده ی بررسی و عملی نمودن طرح بازگرداندن برخی از نام های تحریف شده را مطرح كرده بودند،این وعده ی شیرین و دلچسب در آخرین جلسه ی شورا در سال ۹۲ تحقق یافت و شورای نام گذاری اماكن شهر اورمیه به ریاست دكتر علیزاده تصمیم بر بازگرداندن نام های تاریخی و تركی “اوچ گوزلو كورپو” و “دوققوز پیلله” را كه هم اكنون به ترتیب با نام های تحریف شده و فارسی “پل سه چشمه” و “نه پله” شناخته می شوند،گرفت و هم چنین مقرر شد تا تابلوی نام كهن “قویون كورپوسو” نیز در ابتدای جاده ی تفرجگاه بند و در كنار تقاطع غیر هم سطح شهید بهشتی نصب شود تا قدری...


آچار سؤزلر : تورک, اورمیه,
+0 به یه ن
shura turk

دورنا نیوز- سرویس سیاسی و اجتماعی : كلان شهر اورمیه به عنوان دومین شهر بزرگ آذربایجان ایران و از كهن ترین سكونتگاه های تركان آذری كه لقب پایتخت فرهنگی آذربایجان را نیز با خود به یدك میكشد،هم چون سایر مناطق آذربایجان و مناطق ترك نشین ایران تحت تاثیر سیاست های قومیت گرایانه ی بر جای مانده از رژیم آپارتایدی پهلوی،در طول چند سال اخیر با بی مهری های فراوانی از سوی نهاد های محلی هم چون شورای اسلامی شهر و نهادهای ملی در رابطه با نام های تاریخی و تركی خیابان ها،محلات و مناطق خویش رو به رو بوده است و تقریبا تمامی اسامی تاریخی موجود در این شهر كه نشات گرفته از فرهنگ غنی آذربایجانی و زبان چندین هزارساله ی آن یعنی تركی آذری میباشند،یكی یكی و به بهانه های واهی حذف و نام های جدید و بی معنی فارسی جایگزین آن ها شده كه این امر سبب به خطر افتادن هویت دیرین آذربایجانی این شهر و مردمانش شده است،چرا كه نام ها و اسامی تاریخی و كهن هر منطقه و شهری سند و گواهی حاضر و آشكار از هویت و تاریخ آن منطقه یا شهر بوده و پرده از واقعیات تاریخی پنهان برداشته و از ریشه و اصلیت آن ناحیه در برابر تحریفات و دروغ پردازی های تاریخی جلوگیری به عمل می آورند.

موضوع تغییر نام های تركی در منطقه ی آذربایجان و یا سایر مناطق ترك نشین كشور هم چون خراسان رضوی،خراسان شمالی،فارس و …


آچار سؤزلر : تورک,
+0 به یه ن
استاندارد دوگانه در قبال نامهای تركی و كردی-اومود اورمولو

استاندارد دوگانه در قبال نامهای تركی و كردی-اومود اورمولو

استاندارد دوگانه در قبال نامهای تركی و كردی-اومود اورمولو

اؤیرنجی سسی: مدیر كل اداره ثبت و احوال استان كردستان به سبب آغاز هفته ثبت و احوال امروز طی نشستی مطبوعاتی با خبرنگاران و اصحاب رسانه‌های گروهی از عدم ممانعت استفاده اسامی كردی برای نامگذاری نوازان خبر داد.

عبدالله خسروی اظهار داشت كه نام، هویت یك فرد هست و در شكل گیری شخصیت او بسیار موثر می باشد و باید سعی شود نام فرزندان بر اساس باورهای فرهنگی، ملی و دینی صورت پذیرد. سعی ما این هست كه بر اساس قانون، شرع و عرف در ثبت نامها شهروندان را همراهی كنیم. وی در بخش دیگری از سخنانش از اولویت و استقبال از نامگذاریهای اصیل و مطابق با فرهنگ و هویت كردستان اشاره كرد.

ایشان تصریح كردند كه در ثبت احوال استان كردستان با نامهای كوردی كه دارای ریشه و اصالت هستند و در كتب و فرهنگ های معتبر مانند فرهنگ ماموستا هه ژار و فرهنگ كردستان وجود دارند محدودیتی وجود نداشته و حتی...


آچار سؤزلر : تورک,
+0 به یه ن
محلات قدیمی اورمیه، اسامی زیبا و دلنشین این محله ها، كوچه های تنگ و باریك آن، مساجد تاریخی، بازارها، حمام ها، آب انبارها و ... با ارزش ترین سند برای حفظ و معرفی هویت ذاتی و ابدی این شهر به عنوان شهری تاریخی و پایتخت فرهنگی آذربایجان می باشند.
محلات تاریخی اورمیه، مردمانی یكدست و اصیل دارندكه تا كنون ریشه و انسجام نسبی خویش را حفظ كرده اند.
در این مناطق هنوز هم می توان سراغ نسلی را گرفت كه از پدران و مادران خود مصیبت های وارده بر شهر بلا خیز اورمیه و مردمان بی پناهش را روایت می كنند.
اینكه روس ها، جیلوها و یاغیانی مانند اسماعیل سیمیتكوی بیگانه چگونه این شهر زیبا وآباد را به آتش

آچار سؤزلر : تورک,
+0 به یه ن
اومود اورمولو
اهالی روستائی در شهر شانلی اورفای تركیه كه خواهان تغییر اسم روستایشان از تركی به كردی بودند با مراجعه به مجمع استانی موفق شدند با تصویب مجمع اسم روستایشان را به كردی تغییر دهند، مجمع استانی شهر شانلی اورفا نیز با رای اكثریت حكم به تغییر نام روستا به كردی داد.
خواست تغییر نام روستا از تركی به كردی از سوی روستائیان به نماینده شهر ابراز شده بود كه یكی از نماینده گان حزب آ.ك.پ (حزب عدالت و توسعه) نیز طی درخواستی این موضوع را در مجمع استانی مطرح نموده و اعضای مجمع نیز طی جلسه ای با رای گیری اقدام به تصویب تغییر نام روستا از تركی به كردی نمودند. 
روستائیان نام كردی " Kevik " را برای تغییر نام تركی روستا كه قبلاً در زبان تركی " Güvercinli " بوده درخواست نموده اند كه این نام نیز مورد تصویب مجمع 3 استانی شانلی اورفا به ریاست مصطفی یاووز قرار گرفته است. در كنار تصویب تغییر نام تركی به كردی روستا تغییر نامهای جدید به نام های تاریخی و همچنین كاربرد تابلوهای 3 زبانه در منطقه توسط نماینده ب.د.پ (حزب دست راست پ.ك.ك در مجلس تركیه– حزب صلح  و دمكراسی) در مجلس استانی كه برای تغییر نام روستای مذكور شكل گرفت مورد بحث واقع شد. آقای مصطفی یاووز در سخنانی ابزار داشت كه خرسندی شهروندانمان برای ما از هر چیزی با اهمیت می باشد و تغییر نام تركی به كردی در همین جهت بوده است.
تغییر نام روستائی از تركیه به كردی در تركیه در حالی صورت می پذیرد كه ما در ایران شاهد برخورد دوگانه دولت با نامهای تاریخی می باشیم، برای مثال دول ایران طی 100 سال گذشته به طور سیستماتیك و بخشنامه ای هزاران نام تاریخی تركی را با اسامی جعلی فارسی ناسازگار با فرهنگ و زبان مردم منطقه تغییر داده اند در حالیكه همین دولت برای مثال برای ترویج نام خلیج عربی میلیارد دلار بودجه ملی را صرف تبلیغ این نام نموده است. در عین حال تغییر نام های تركی به اسامی جعلی فارسی شهرها و مناطق ملی ترك نشین محدود نبوده و حتی سازمانهای دولتی با بخش نامه های اجباری اقدام به عدم كاربرد نام های تركی در سردرمغازه ها، فروشگاه ها، شركت ها و... مناطق ترك نشین ایران نموده اند. 
گوشه ای كوچك از هزاران نام تركی كه با اسامی جعلی فارسی توسط دولت ایران تغییر داده شده اند:
اورمیه یا اورمو (رضائیه)، ساری سو( آب زرد)، ایسسی سو (آبگرم)، توفارقان (آذرشهر)، دیلك آداسی (آرزو- جزیره دریاچه اورمیه)، قانلی قایا  (آرش- جزیره دریاچه اورمیه)، آلگون یا الگلو (سقز)، آخماقایا (احمقیه)، اردشه ‌تپه‌سی(اردشیر – جزیره دریاچه اورمیه)، آراز (ارس)، آراز باری (ارسباران)، یاریم قایا (اشكسر – جزیره دریاچه اورمیه)، اومود (اومید – جزیره دریاچه اورمیه)، توركلر آداسی (ایران نژاد – جزیره دریاچه اورمیه)، باریش (بارنج - روستا)، باشماق (باشه – از توابع سقز در استان كردستان فعلی)، قوتان قوش (برزین – جزیره دریاچه اورمیه)، گمیچی تپه بزرگ تپه – (جزیره دریاچه اورمیه)، بوز قوش (بزگوش- نام كوه)، امچه‌لی (بناور- شهرستان گرگان)، بیناب (بناب- شهر)، بندر انزلی (بندر پهلوی)، آق مسته (بهرام – جزیره دریاچه اورمیه)،  بیله سووار (بیله سوار)، قان یاخماز (پناده - گرگان)، آق قالا (پهلوی دژ- قلعه)، یام (پیام)، خانا (پیرانشهر)، تیكان تپه (تكاب)، آجیچای (تلخه رود)، دمیر داش (تنجك – جزیره دریاچه اورمیه)، چاخیرلی (جاگر)، ائششك داغلی (جزیره خر – جزیره دریاچه اورمیه)، جالایان (جلایان – رودخانه)، گامیش آوان (جمشید آباد – محله تبریز)، جووه‌ت (جوبند)، آرپالیق (جوزار – جزیره دریاچه اورمیه)، تاپداق (جوین – جزیره دریاچه اورمیه)، آغ زمی (خاك سفید - مرند)، آراز باری (خدا آفرین)، آللاهیار (خدایار - سقز)، خاروانا (خروانق)، خالخال (خلخال)، داراوار (درآباد)، تركمن صحرا (دشت گرگان)، گوموش تپه (دمشقیه)، قارل گوز (زال- از ایستگاه های راه آهن)، ساری تپه (زر تپه)، یوخاری آلتین (زرینه بالا - سقز)، آشاغی آلتین (زرینه پائین - سقز)، جیغاتی (زرینه رود)، تاتائو (سیمینه رود)، زولا چای (زولا رود)، ساری قایا (سارقیه)، ساققیزچی (ساقزچی)، سامانلی (سامانی - جزیره دریاچه اوزمیه)، ساوالان (سبلان - كوه)، آغ داغ (سپید – جزیره دریاچه اورمیه)، آغ قالا (سپید دژ)، یراق (ستام)، ساراب (سراب)، باش بولاق (سرچشمه - سقز)، باخچاجیق (سردار آباد)، سرئین (سرعین)، ساریجا (سریجه – جزیره دریاچه اورمیه)، ساغ مئشه (سعدی - اردبیل)، سئداوا (سعید آباد)، آغ تپه (سفید تپه – استان كردستان فعلی)، قیزیل اؤزه‌ن (سفید رود)، آغ گونبد (سفید گنبد)، سالتاوار (سلطان آباد)، ساققیز (سقز)، سیئوان (سگبان)، سولطان داغی (سلطان داغی)، سوماقلو كندی (سوماق ده)، سولئیمان كندی (سلمان كند – استان كردستان فعلی)، سونقور (سنقر)، كاظیم خان داشی یا قیرخلار (سنگ كاظم – جزیره دریاچه اورمیه)، قارا گؤل (سیاه استخر)، قاراقایا (سیاه پایه)، قارا سو (سیاه چر)، آللاه وئری خان كؤرپوسو (سی و سه پل - اصفهان)، قارا چمن (سیاه چمن)، قارا چور (سیاه چور)، قاراقان یا قاراغان (سیاه دشت – در استان كردستان فعلی)، قارا بوغدا (سیاه گندم – در استان كردستان فعلی)، قاراناو (سیاه ناو - سقز)، قارا س (سیاه آب)، قارا آدا (سیاوش- جزیره دریاچه اورمیه)، آغ ائولر(سیمین ده)، قاراعئین (سیاه چشمه – نزدیك ماكو)، قوروچای (شاه آباد)، سالماس (شاهپور)، سایین قالا (شاهین دژ)، قورشاقلی (شبدیز – جزیره دریاچه اورمیه)، دوه‌چی (شتربان)، شاراوخانا (شرفخانه)، دوزلوجا تپه‌سی (شورتپه – جزیره دریاچه اورمیه)، قاراوول داغی (شیر كوه)، صوفو چای (صافی رود)، صاندیقلی (صندوقلو)، سفلی آشاغی سوما (صومعه)، باش سوما (صومعه علیا)، قالاجیق (عزیز آباد)، آل آشیق (علی شیخ)، آستاریچای (عنصرود)، توركان اووا یا توركان اوبا (فرازنه آباد)، گودار چای (قادر رود)، قافلانتی (قافلانكوه)، قیبله بوداغی (قبله چشمه – در استان كردستان فعلی)، قیزیل آغاج (قزل آقاچ)، قالا چای (قلعه رود)، قورووچای (قوری چای)، بارینما یا یوخاری گولایان داشی (كاكائی بالا – جزیره دریاچه اورمیه)، قامچیلار (كام – جزیره دریاچه اورمیه)، یالاقلی (كامه – جزیره دریاچه اورمیه)، آفشارجیق (كاوه – جزیره دریاچه اورمیه)، قویون داغلی (كبودان- جزیره دریاچه اورمیه)، گوجو وار (كجا آباد)، چاغلایان (كركس- جزیره دریاچه اورمیه)،  كهرلان (كلخوران)، كئچل داشی (كلسنگ)، گون دوغان (كندوان)، قاشیق (كوشك - سقز)، امه‌جنلر (گرز – جزیره دریاچه اورمیه)، قیشلاق (گرمسار)، گلین (گلشن – در استان كردستان فعلی)، كؤمورچایی (گمناب)، خزر (مازندران)، قارینجا (ماغ – جزیره دریاچه اورمیه)، ماكی (ماكو)، ماراغا (مراغه)، دره‌گز (محمد آباد)، موتاللیق (متعلق)، آشاغی ماماق (مامك پائین)، گؤی مچید (مسجد كبود)، عوثمان یوموروغو (مشت عثمان – جزیره دریاچه اورمیه)، ساووجبولاق یا سویوق بولاق (مهاباد)، چومیسا بولاغی (مهباد چای)، چاناق قایا (مهدیس – جزیره دریاچه اورمیه)، مئیدان چای (مهران رود)، مییو (میاب)، قوشاچای (میاندوآب)، ایری داش (مهرداد – جزیره دریاچه اورمیه)، میشوو (میشاب)، میششو داغ (میشوداغ)، گمیچی آداسی (ناخدا – جزیره دریاچه اورمیه)، آداجیق (نادید – جزیره دریاچه اورمیه)، دانالی یا دانلو (ناهید – جزیره دریاچه اورمیه)، نازلیچای (نازلو رود)، سولدوز (نقده)، موشون دره‌سی (نوشین دره)، یئنگیجه (نیكجه)، گرگر (هادی شهر)، بین گؤل یا مین گول (هزار بركه)، یئددی گؤز كؤرپوسو (هفت چشمه - اردبیل) و ... 
منبع ترجمه خبر:
سایت روزنامه جمهوریت، چاپ تركیه
http://tinyurl.com/l7k49vc

آچار سؤزلر : تورک,
بؤلوم : Kenger
دوشنبه 21 مرداد 1392     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

منبع: خوراسان


بیگانگان سرباز كچل و بی سوادی را كه در طویله قاجاریان اسب ها را قشو می كشید به او لقب پهلوی دادند و بر تخت پادشاهی نشاندند. همزمان با حكومت رضا پالانی روند فارس سازى شروع شد واسامىَ شهرها، روستاها، كوهها، رودخانه ها و ... از تركی به فارسی جعل گردید.


دردوران پلانی ها با پیشنهاد محمدعلى فروغى كه دشمنى بیمارگونه اى با قاجارها و تركهاى ایران داشت،"كمیسیون جغرافیا" وابسته به فرهنگستان ایران ایجاد شد. وظیفه این كمیسیون " تبدیل اسامى بیگانه به فارسى" اعلام گردید. هدف كمیسیون از" بیگانه" در درجه اول واژگان تركى و در درجه دوم عربی بود.
بعد ازانقلاب سیاست های چركین و ضد تركی شاهنشاهی در زیر شعارهای اسلامی ادامه یافت و در خراسان اسامی برخی مناطق، كوهها و حتی پلها از تركی به فارسی جعل شد.
" قاراداغ" در منطقه سرخس به " پست كوه" جعل شد.
در شیروان " قاراول داغی" به " شیر كوه" جعل گردید.
برای " یاریم تپه" در دره گز، نام من درآوردی" بندیان" اختراع شد.
" تونل باباامان" به " تونل گلستان" جعل گردید.
در شیروان" قاراكال كؤپروسو" تبدیل به" پل شیركوه " شد.


آچار سؤزلر : فارسی, تورک,
بؤلوم : Kenger
یکشنبه 20 مرداد 1392     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن
بخشى از مقاله نام هاى "بیگانه" تركى و عربى- حمید دباغى
هدف: نامهاى تركى و عربى
از نامهاى تغییر داده شده پیش از تشكیل كمیسیون جغرافیا میتوان به نامهاى زیر اشاره نمود:
اورمو (---> رضائیه)٫ سالماس (---> شاهپور)٫ تركمن صحرا (---> دشت گرگان)٫ سولدوز (---> نقده)٫ سلاخ (---> بصیرآباد)٫ آق قلعه (---> پهلوى دژ)٫ عربستان (---> خوزستان)٫ بندر انزلى (---> بندر پهلوى). قابل توجه است كه تمام این اسامى مربوط به مناطق ملى ترك و عرب مانند آزربایجان٫ تركمنستان و عربستان بوده اند.
پس از تشكیل كمیسیون جغرافیا سیاست فارس سازى شامل تمام نامهاى تركى (و عربى) شهر٫ ده٫ رودخانه٫ كوه٫ بخش٫ خیابان٫ كوچه٫ دشت٫ محله و حتى طوائف شده است. در یكى از اسناد كمیسیون گفته میشود: "اگر در این اسامى جغرافیایى كلماتى مانند چاى٫ سو٫ بولاق و نامهاى مشابه آن باشند٫ این اسامى بیگانه مشخص و به فارسى تغییر داده شوند....براى دیگر مناطق كشور كه داراى نام هاى نامناسب و غیرفارسى اند٫ فرهنگستان نامهاى مناسبى پیدا كند." همانگونه كه دیده میشود با ایجاد تناظر بین "غیرفارسى"٫ "نامناسب"٫ "بیگانه" و "كلمات تركى" آشكارا و عملا زبان ٦٥% از جمعیت كشور كه غیرفارسى است و در درجه اول زبان تركى نامناسب و بیگانه انگاشته شده است.
جاى تعجب نیست كه از نخستین اقدامات این كمیسیون تعویض بسیارى از نامهاى تركى در سراسر كشور و در آزربایجان و نیز برخى نامهاى عربى در عربستان بوده است.
به عنوان مثال: ساووج بولاغ (---> مهاباد)٫ آجى چاى (---> تلخه رود)٫ قیزیل اؤزه ن (---> سفیدرود)٫ قاراجاداغ (---> ارسباران)٫ جیغاتى چاى (---> زرینه رود)٫ میدان چاى (---> مهران رود)٫ سایین قالا (---> شاهین دژ)٫ میانجى (---> میانه)٫ قاراعئین (---> سیه چشمه)٫ خییاو (---> مشگین شهر)٫ اوجان (---> بستان آباد)٫ باغیش (---> بخشایش)٫ توفارقان (---> آذرشهر)٫ تاتائوچاى (---> سیمینه رود) .
وضعیت نامهاى عربى چندان متفاوت نبود. پس از آنكه نام نیاخاك اعراب ایران از عربستان به خوزستان تغییر داده شد٫ بدون توجه به موجودیت و فرهنگ ساكنین اصلى منطقه٫ مردم عرب٫ نامهاى شهرها٫ رودها٫ دشتها و حتى كوچه ها و محله ها هم تغییر داده شد.
مانند: محمره (---> خرمشهر)٫ ناصرى (---> اهواز)٫ فلاحیه (---> شادگان)٫ بنی طرف (---> دشت میشان)٫ عبادان (---> آبادان)٫ بساتین (---> بوستان)٫ خفاجیه (---> سوسنگرد)٫ ملامیر (---> ایذه)٫ حویزه (---> هویزه)٫ گج قارا گؤل (--->گچساران)٫ (این نام تركى بود)٫ خزعل آباد (---> خسروآباد)٫ خزعلیه (---> خرم كوشك)٫ معشور (---> ماه شهر)٫ سیمره (---> كرخه=گاماسب) و غیره.
مى توان گفت كه در عمل كمیسیون جغرافیا در تمام مكاتبات و مصوبه هاى خود منحصراً بر اسامى تركى متمركز شده و خواهان تغییر آنها به اسامى فارسى نه تنها در آزربایجان و دیگر مناطق ترك نشین بلكه در تمام سطح كشور گردیده است. در سالهاى ١٩٢٧ وزارت جنگ تغییر اسامى نامهاى ارمنى در ناحیه ماكوى آزربایجان را به هئیت وزراء پیشنهاد كرده بود. با اینهمه عمده نامهایى كه تغییر آنها مورد بررسى قرار گرفت نامهاى تركى مانند قلعه (قالا) جیك (---> عزیز آباد)٫ باخچاجیق (---> سردار آباد)٫ قارا خاچ (---> على آباد)٫ قارا كیلیسه (---> امان آباد) بوده اند.

آچار سؤزلر : ایران, تورک,
+0 به یه ن
دیدگاه‌ محمود افشار یزدی در مورد نامهای تركی و عربی

تغییر اسامی تُركی و عربی كه تُركتازان و غارتگران اجنبی (!) به نواحی، دهات، كوهها و رودهای ایران داده‌اند به اسامی فارسی، و از میان بردن كلیه این قبیل آثار خارجی
منبع:
زندگی‌نامه دكتر محمود افشار، وب‌سایت بنیاد موقوفات محمود افشار


Mahmıd Əfşarın Türk və Ərəb Adları haqqında görüşü
Yağı Türk və Özgə Ərəblərın Kənd, Dağ, çay vs verdikləri Türk və Ərəbcə Adların farsca adlarla dəyişdirilməsi və bu tür yad yapıdların bütünlüklə yox edilməsi.
Qaynaq:
Dr. Mahmıd Əfşarın yaşam hikayəsi, Mahmıd Əfşar Vəqf sitəsi



آچار سؤزلر : تورک,
بؤلوم : Kenger
دوشنبه 27 تیر 1390     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

یكی از سیاست های نظام بنیادی فارس مدار این است كه علاوه بر هر گونه تحقیر و تحریف و هر گونه ایجاد انزجار در افكار عمومی قومیت ها برای فرار از اصالت خویش ، قدم در راه دیگری نیز گذاشته كه تغییر نام مكانهای تاریخی ترك ها و سایر قومیت ها است كه این خود یكی از راههای فرار از اصالت است ( مثالهای ذیل )به گونه ای كه بعد از زمان رضا شاه ملعون طبق آمار دوستان در حدود 10000 مكان ، نام چشمه ، نام روستا و رودخانه ها و بناهای تاریخی تحریف شده است

جالب این است علاوه بر این كه این كه نام اصلی و چند صد ساله مكانهای تاریخی تغییر می كند نام های تحقیر آمیز نیز بر آنها گذاشته می شود

مثال مكانی به اسم ( ساری قایا )كه به ( ساروقیه ) تغییر كرده است كه ساروق از سرقت بنیه گرفته به نام مكان دزدها.
مكانی به اسم ( آخما قایا ) كه به ( احمقیه ) تغییر داده اند .
مكانی در نزدیكی قره باغ به اسم ( یل اسر ) یعنی باد می آید كه به ( هراس ور ) تغییر نام كرده است.
روستائی به اسم( سییوان ) در نزدیكی مرند كه توسط این رجال به ( سگبان ) تغییر نام داده است .
یا همین ( سایین قالا ) به ( شاهین دژ ) تغییر نام كرده است .

دوستان با توجه به مثالهای بالا ما قومیتها مخصوصا ترك ها باید حدالامكان در بین خودمان اسامی تاریخی مكانهای قدیمی خود را به نام اصلی خود گویش كنیم .

شاهین دژ كنونی، صائین قالای تاریخ

شهرستان شاهین دژ كنونی ( صائین قالا ) كه در زمان حمله مغول جزو محدوده مراغه بوده است و حتی زمانی كه جغتای پسر مغول در زرینه رود كنونی ( جغاتو با نام اصلی و تاریخی )غرق شد این رودخانه با این نام اسم گرفت و زمانی كه هولاكو خان برای ساخت هفت قلعه خود از صائین قالا تا بخش هولاسو كه به اقتباس از نام وی هولاسو نهادند ، در آن زمان آثار تاریخی زیادی به مانند هفت قلعه دست ریز بر جای مانده كه این آثار تاریخی بدلیل این كه هیچ یك از مسئولان این شهر ترك و اصالت ترك ندارند پاس داشته نمی شود و هر كدام از ایشان با نام یه طرح عمرانی این تپه هاو قلعه های تاریخی را به قصد چپاول حفاری و تخریب می كنند.

 


آچار سؤزلر : تورک,
+0 به یه ن

آلین٫ آلینجا[آلن٫ آلنجه]: جبهه مقابل٫ میدان (از ریشه "آلان" تركى به معنى میدان). در اسامى "آلین قالا" . در ایران و آذربایجان و آسیاى صغیر به نامهاى "آلین قالا" و "آلینجا قالا" بسیار برخورد مىشود.
آغاج [آغاش٫ آقاج٫ آقاش]: درخت. در اسامى "قره آغاج", "آرمود آقاشلو".....
آرپا: در "آرپادره" ( دره جو).
اوجاق٫ اجاق: آتشگاه. ریشه كلمه از "اود" به معنى آتش٫ اصل آن اوداق=اود+آق.
ایچ: درون و قسمت تویى٫ نهانى. 
ایل: طائفه٫ مردم. در نام "ایل چپان" ("ائل چاپان")
بالا: كوچك. در اسامى "عظیم بالا"....
باش: سر٫ اصلى و عمده. در اسامى "باش گل" به معنى دریاچه و استخر اصلى.
باییر [بایر]: به معنى زمین ناهموار مورب٫ از ریشه عربى. در اسامى "قره بایر", "سارى بایر"....
بوز:[بز]: رنگ خاكسترى٫ خاكى روشن. در اسامى "بزجه"٫ "بزچه لو".
بگنمك" به معنى دوست داشتنى و محبوب.
بولاق [بولاغ٫ بلاق٫ بلاغ]: چشمه آب. در اسامى "آغ بولاغ٫" (یعنى سفید چشمه) "قره بلاغ" (یعنى سیاه چشمه), هاشم بلاغى, "یاستى بلاغ" (چشمه صاف و هموار), "قرخ بلاغ"=" قیرخ بولاق", (یعنى چهل چشمه), "بش بلاغ" (پنج چشمه), "قورو بولاغ" (یعنى چشمه خشك), "ملا بلاغى"٫ "ساوه چاى بلاغ"٫ "فاطمه بولاغى"٫" شاه بلاغ".....
بى [بیگ٫ باى]: به معنى ثروتمند٫ شوهر٫ مسئول٫ مافوق٫ رتبه اى ادارى و نظامى در دول ترك .... در اسامى "بیگلر"٫ " مراد بیگلو "٫ "-بیگ"....
بزولچین: "بیزوولوچین=بیزوو+لو+چین"=صاحب گوساله. "بیزوو" فرم آذرى "بوزاغى" قدیم است.
داش [تاش]: سنگ٫ سنگى. در اسامى "داش تپه", "قره داش"٫ "قلعه قرا داش"٫ "داشلوجه" (داشلىجا به معنى سنگلاخ)٫ "داش بلاغ" (به معنى چشمه سنگى)....
دام [تام]: ساختمان٫ بنا. در اسامى "آقجه دام" (بناى سفید).
داراق [درق]: به معنى جدا و پخش كننده٫ شانه٫ از مصدر "داراماق". مجازا راه فرعى و مالرو كه ازراه اصلى جدا مىشود. 
دیزه [تیز-دیز]: جاى بلند و مرتفع. به صورت "دژ" به زبان فارسى داخل شده است. در نام "دیزچى".
تپه: از كلمات مشترك بین زبانهاى اورال آلتایى و هند و اروپایى. در اسامى "داش تپه", "قارا تپه"= "قره تپه"٫ "قاباق تپه" (تپه كدو)٫ "اوچ تپه"٫ "حاج تپه"٫....
تورپاق [توپراق]: خاك٫ خشك. در اسامى "قراتورپاق"...
تولكو [تولكى]: روباه. در تولكى تپه (تپه روباه)
خان: همریشه با عناوین و رتبه هاى "خاقان"٫ "قاآن" و غیره٫ بزرگ٫ محترم٫ سركرده٫ سلطان٫ ارباب ...... برخى آنرا از منشا چینى دانسته اند. در اسامى "بالا خانلو"٫ "قویجوق خان "٫ "خان كندى"٫ "خان آباد"٫ "خان چایى"....
-جا ,جه: پسوند قید حالت. "آقجه دام", "آغجا كند"= "آقجه كند "," دورجه" (آرام٫ زلال), "ینگه جه" (نو٫ تازه) ٫ "قیزیلجه قشلاق (قشلاق سرخ)٫ "داشلوجه" (سنگلاخ٫ سنگى) ٫ "شورجه" (شورزار)٫ "یاریمجه باغ"٫" آغجه مزار"٫ "آقجه خرابه"٫ "بزجه"٫ "بزچه لو" ....
-جیق٫ جوق: ادات تصغیر. "قالاجیق= قلعه جوق"( قلعه كوچك), "قویجوق خان",.... 
چناقچى: "چاناق" به معنى ظرف ٫كاسه ٫ بشقاب... وارد زبان فارسى شده است. 
چاریق [چارق٫ چرخ]: نوعى پاپوش. از زبان تركى به زبان فارسى وارد شده است. در اسامى "چرخلو"....
چاپاق [چپق]: از ریشه "چاپماق". به معنى چیزى كه بسیار سریع و تند حركت مىكند ویا روان مىشود. در "چپقلو". (همچنین در نام "ایل چپان").
چه٫ جه: ادات تصغیر. "قلعه چه", "گلجه"(استخر كوچك)...
چى: معادل "چین" در "قمچى آباد"٫ "بزولچین" (بیزوولوچین =بیزوو + لو + چین = صاحب گوساله) ٫ "سورتچین".
كند: روستا. محتملا از زبان سغدى. در اسامى "قلیج كندى" (ده خلج ها), "آغجا كند"= "آقجه كند".....
كیشى: مرد و انسان. در نام كوه "كیشى اولدوره ن=انسان كش٫ مردافكن)
گدیك [گدوك]: گردنه.
گؤك: آسمان٫ آبى٫ سرسبز. دراسامى "گؤك باغى"....
گؤل [گل]: دریاچه٫ استخر. در اسامى "باش گؤل", "گؤل باشى", "گلجه"٫ "كل گلى چاى" ="كل گؤلو چایى" (رودخانه دریاچه كل)٫ "گلجه"....
گونلو: از "گؤن" (چرم)+لو به معنى لباس چرمى ویا از آفتاب "گون"+لو به معنى آفتابگیر.
-لر: پسوند جمع. در " بیگلر"٫" شیخلر"....
-لو: ادات نسبیت . معادل "اولوس" در تركى غربى. پس از نام گروهها به معنى خلق و قوم است. در نامهاى "مورانلو", "قانقانلو", "آغیزلو"٫ "تورپاقلو", "سولو دره", "آرمود آقاشلو" ," بیانلو"٫ "سیچانلو"٫ "بالاخانلو٫" چپقلو"٫ "خلیفه لو" "قشلاق چرخلو"٫ "ولىجانلو" "مراد بیگلو"٫"بزچه لو"....
قالا [قله٫ قلعه]: از ریشه تركى "قالقا" به معنى سپر و حفاظ. در اسامى "آلین قالا"٫ "كوه قره قلعه"," قلعه جه"٫ "قلعه قرا داش", "قالاجیق"=" قلعه جوق" (یعنى قلعه كوچك), "قره قلعه"(یعنى قلعه مستحكم)٫ "سایین قلا" (قلعه مهم و ارجمند)٫.....
قارپیز [قارپوز]: خربزه. در نام "قارپوز آباد" ("قارپیز اووا"=كشتزار خربزه). 
قامچى [قمچى]: به معنى شلاق و چوبكى كه "قام"ها٫ روحانیون "شامان" با آن در مراسم دینى تركها بر طبلها مىكوبیده اند. در نام "قمچى آباد".
قافلانكوه: "قافلان" ویا "قاپلان" به معنى پلنگ است. (-"لان" محتملا از ریشه چینى "لونگ" به معنى اژدها است كه در نام هاى بىشمار حیوانات به تركى موجود است: "ایلان"٫" جئیلان-جئیران"٫ "سیرتلان"٫ "كوهئیلان" ٫ "قافلان" ٫ "قولان"٫ "ترلان".....) 
مورانلو: به معنى رودخانه٫ معادل "چاى" تركى. در اسامى "قشلاق مورانلو".
قیشلاق [قشلاق]: فصل سرد ویا محل گذراندن موسم سرد. از این معنى دوم مجازا پادگان (كه سربازان زمستان را در آنجا بسر مىبردند). در اسامى "قشلاق مورانلو", "قشلاق قارا"٫ "قیزیلجه قشلاق"٫" قشلاق چرخلو"٫" قشلاق بشارت"...
قازان [قزان]: از مصدر "قازانماق" به معنى شخصى كه پیروز است. در نام "قزانداغى" در تاكستان.
قیزیل [قزل]: سرخ. در اسامى "قیزیل قیه"(صخره سرخ)٫ "قیزیل اوزن"(رودخانه سرخ)٫" قیزیلجه قشلاق".....
قورو [قورى]: خشك. در اسامى "قورو بولاغ".. 
قولو [قلى]: از ریشه "قول" به معنى اسیر٫ بنده و خدمت كننده (از این ریشه "قوللوق" = خدمت). در اسامى "یازار قلى"....
قویو:[قویى] چاه. در اسم "آق قویو".
قویجوق: "قوى" به معنى بستر دره و شكاف. "جوق" پسوند تصغیر است. در"قویجوق خان " . 
قایا [قیه]: صخره. در اسامى "گدیك قیه سى" (صخره گردنه), "قایالوخ"٫ (صخره زار)٫ "قیزیل قیه"٫(صخره سرخ)٫ "ارمنى قیه سى" ٫ "قره قیه"(صخره سیاه)..... 
قاینارجا [غینرجه]: آب زیرزمینى خودجوش. از مصدر "قایناماق"(جوشیدن).
سایین [صایین]: به معنى زیبا و با ارزش و مهم. در" صایین قلعه" به معنى قلعه مهم.
ساتیق [ستق]: فرم آرخاییك آن "سالتیق" ویا "سارتیق" (ریشه كلمه سلجوق). به معنى آزاد٫ رها٫ بیعانه....
سونقور [سنقر٫ سونقار]: نوعى باز است كه از انواع دیگر بازها درشت تر و قوى تر است.در نام "سنقرآباد" به معنى جلگه سونقور. 
سورو [سورى]: گله. در نام "سورى داغ".
"سورتچین". از مصدر "سورمك" به معنى راندن٫ مراقبت٫ پادویى...مجازا چوپانى كه گله را به ییلاق مىبرد.
سارو: زرد. در اسامى "سارو دره", "سارو بایر"....
ساریجلو: "سارى+جا+لى=سارى+جه+لو"٫ ویا "سارى+جالو=صارى +چالى" به معنى بوته ها وشاخه هاى زرد.
سو: آب٫ باریكه آب٫ رود. "سولو دره"(دره پر آب)٫ " شیرین سو"....
سینك: مگس. از مصدر "سینمك" به معنى نشست كردن و هضم شدن.
یاریم: از ریشه "یارماق" به معنى دو نیم كردن. در نام "یاریمجه باغ" . "یاریمجا" نوعى خوراك است كه نصف آن از آرد و نصف دیگر آن از پنیر و یا "قیمه" است ("قیمه" هم كلمه اى تركى است).
ینگى : فرم آرخائیك "یئنى" به معنى نو٫ تازه. در اسامى "ینگى جك" ٫ "ینگى كهریز"...
ینگه: از ریشه "یئنى" فوق (یئنى +گه) مجازا به معنى زن برادر٫ عمو ویا دایى. در اسامى "ینگه جه".
یاماق [یمق] : از ریشه "یاماماق" تركى به معنى بخیه و رفو كردن٫ كمك نمودن...یكى از معانى قدیم "یاماق" یاور٫ كمك كننده و معاون است.
یاغچین: "یاغ" (از ریشه "یاغ" تركى به معنى نزدیك شدن٫ ریشه كلمه فعلى "یاخین" است)+ "چین" . به معنى كسى ویا چیزى كه نزدیك ویا مجاوراست.
یام: اسب و حیوان "چاپار" ومحل استقرار آنها. در اسامى "یام چشمه"....("چاپار" هم كلمه اى تركى است).
یاناق[یناق]: از "یاناق" به معنى شعله (از "یانماق")٫ گونه ویا از "یوناق" به معنى محل شستشو (از "یوماق")
یایلاق [ییلاق]: فصل گرم ویا محل گذراندان موسم گرم و خنك. در " تخت ییلاق"...
یولاق [یلق]: باریكه راه٫ راه كوچك.
یابى[یابو ]: اسب كوچك سوارى. در اسم "یابولى"٫ (صاحب یابو).
و اسامى بسیار دیگر مانند قره قورتان٫ قاریاتان و یندرباش.....
  
آغ [آق٫ آغجا٫ آقجا٫ آغجه٫ آقجه] : سفید٫ كم شمار٫ كم تراكم. مثالهایى از اسامى جغرافیایى شهرستان سنقر و... آق داغ به معنى كوه سفید (كم تراكم) است. آغ بولاغ, آق قویو (یعنى چاه سفید), آقجه دام (یعنى ساختمان سفید), آغجا قیه (یعنى صخره سپید) ٫ آقجاكند (ده سفید)٫ آغ كهریز٫ آق میر, آق بابا....

داغ [داق٫ تاق٫ تاغ] : كوه. مثالهایى از اسامى جغرافیایى شهرستان سنقر و... : آقداغ=آق داغ , جرن داغ (كوه آهوى زرد), قوشا داغ(جفت كوه) , تكین داغ (كوه شاهزاده), قازان داغ (كوه قازان=پیروز)٫ سورى داغ (كوه گله)....

چای: رودخانه. مثالهایى از اسامى جغرافیایى شهرستان سنقر و...: ساوه چاى٫ چاى بلاغ (رود چشمه), میانچاى سنقرچای 

قارا[قرا٫ خره ٫ قره:] سیاه٫ متراكم٫ قوى و انبوه. . مثالهایى از اسامى جغرافیایى شهرستان سنقر و...: قارارود, خره رود ٫ قره بلاغ, قره داش, قارا تپه, قره تپه,كوه قره قلعه, قره آغاج, قره بایر, قشلاق قارا٫ قلعه قرا داش, قره قلعه٫ قره چنگول٫ قره كوسه لر٫ قره باغ٫قره قرقان٫ قره تیره٫ قره یاتاق٫ كوه قره میل.....

آوه٫ [اویا٫ اووا٫ یووا] : در كلمه آوه رود و نیز نامهاى بسیار مختوم به آباد. اوبا و یا اووا در تركى قدیم به معنى محل زندگى٫ جلگه٫ مرغزار٫ دشت باز و غیره بوده است. این كلمه در زبانهاى تركى به شكل“iy. ey. oy. uy. Iay. yuy. ev. oba وجود دارد. بسیارى از نامهاى جغرافى آذربایجان و خراسان و ایران كه متاسفانه از طرف فرهنگستان زبان فارسى به خطا به شكل ختم شده به "آباد" ثبت شده اند٫ در واقع به اوبا-اوواى تركى(uwa٫ oba/uba٫-wa, -oa, va, -uo٫ ) ختم مىشده اند. كلمه یووا در تركى (به معنى لانه ) نیز با اوبا همریشه مىباشد. 

قالی: ضخیم و كلفت. كلمه قالین تركى (+ن: پسوند تاكید) از این كلمه ریشه مىگیرد.

منجق:[ مینجیق٫ بنجق٫ بونجوق٫ مونجوق] دانه هاى سنگهاى قیمتى٫ چنین دانه هایى (و نیز ناخن شیر و ...) كه بر پرچمها (توغها) ویا طبق باورهاى تركى براى جلوگیرى از چشم زدن به دم اسب بسته مىشد. پرچمهایى كه داراى چنین سنگهاى قیمتى ویا دانه هایى بوده اند. 
ساوه: [ساو-سابو ٫ ساوا] به معنى زدن٫ كوبیدن و دفع كردن است.(ریشه كلمات تركى امروزین ساواش٫ سووماق٫ سوووشماق...سوورماق).سابیر ویا ساوار همچنین نام اقوامى از تركان باستانخزر ٫ كومان٫ اوقور و بولغار و...و نام شخص نیز بوده است. همچنین ساو- چاو با بسط معنى از دفع و پخش كردن به معنى شان٫ شهرت٫ صدا و پیغام ...نیز مىباشد. كه به این معنى اخیر در نامهاى سبلان=ساو آلان و تركیب سوز سوو باقى مانده است.

آچار سؤزلر : تورک,

http://yanlizbirqiz.blogfa.com http://azyurd.blogveb.com/