بؤلوم : Kenger
جمعه 5 مهر 1392     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

دكتر توحید ملك زاده


tohidmelikzade@yahoo.com

توضیح: مطلب ذیل عینا از فصل دوم كتاب ارزشمند ((تاریخ ده هزار ساله سلماس و غرب آذربایجان)) نوشته مورخ و پژوهشگر نامی آذربایجان آقای دكتر ((توحید ملك زاده)) اخذ شده است. اهمیت و دلیل انتشار آن در اینترنت توسط كمیته مردمی دفاع از غرب آذربایجان در كاملا علمی و مستند بودن مطالب كتاب فوق الذكر است كه در واقع میتواند پاسخی كاملا علمی باشد برای تجاوزگرانی كه چشم طمع بر اراضی سحرانگیز آذربایجان دارند.

ی تردید یكی از مناسبترین وسیلة شناخت اوضاع فرهنگی و ائتنیكی یك منطقه و در عین حال پیچیده ترین وسایل شناخت آن ، مسألة نام و وجه تسمیة مناطق جغرافیایی می باشد كه بررسی صحیح وجه تسمیه از طرفی می تواند به روشن شدن وضع اقوام در دوره های باستان كمك شایان توجه كند و بالعكس تعبیر اشتباه می تواند سبب گمراهی علمی گردد.

نخستین گام در هر تجزیه و تحلیل علمی، تعیین معنی كلمات است. بالطبع این امر مستلزم مقایسه و مقابلة كلمات با كلمات دیگر زبانهای خویشاوند می باشد،ولی بدیهی است نخست باید مشخص نمود كه زبان مورد نظر ما با كدام زبانها قرابت دارد.برای تشخیص این امر بررسی سوابق تاریخی منطقه و اسناد ومدارك كافی كمك شایان توجه می كند.در دورة معاصر برای اولین بار كسروی سعی در تحلیل اتیمولوژی اسامی جغرافیایی در آذربایجان نمود.ولی از آنجائیكه وی به تاریخ باستان آذربایجان توجهی نداشت و ریشة تمام لغتهای آذربایجان را فقط وفقط در داخل زبانهای هند و اروپایی جستجو می كرد نتوانست به معنای صحیح نام این مناطق جغرافیایی پی ببرد و
می گوید:((اگر در آذربایجان هم به نامهای رودها و كوهها و آبادیها بپردازیم یك رشته از آن نامهاییست كه معنای روشنی ندارد همچون تبریز و خوی و سلماس و اورمی و ویجویه و لیل آوا و الوار و آستارا و اوجان و ارس و ازناب و بسیاری مانند اینها[1]. ودر جایی می نویسد:((ما هیچ مانندگی میانة آنها با زبان های آریان نمی بینیم مانند خوی و سلماس و ارومی و مانند اینها[2])).

از دیگر سو با توجه به عدم بررسی علمی و صحیح اسامی خاص جغرافیایی در آذرایجان شاخه ای از اتیمولوژی (وجه تسمیه شناسی)با عنوانFolk etymology (وجه تسمیة عامیانه)در اكثر شهرهای آذربایجان به وجود آمد،كه انواع و اقسام وجه تسمیة عامیانه و نه علمی در آذربایجان از این نوع می باشد. : كسروی با تنقید این گونه تاریخ نگاری و بررسی وجه تسمیه شهرها و مناطق می نویسد:

(( اعتراض ما بر مؤلفان اسلام از این رو است كه بیشتر بلكه همگی شهرهای ایران و عراق را پدید آورندة پادشاهان دانسته و از قواعد مسلمه پنداشته‌اند كه هر شهری را باید شهریاری بسازد و برخی پادشاهان بنیادگذاردن ده شهر بیشتر را منسوب كرده اند شگفت تر آنكه برخی مؤلفان فرنگی هم به نوشته‌های این مؤلفان قیمت داده به تقلید از ایشان سااختن برخی شهرها را به پادشاهان منسوب می سازند))[3]

شهر سلماس نیز از این روش بررسی ناصحیح و غیر عملی بركنار نمانده و وجه تسمیة عامیانه های زیر گویای این موضوع می باشد.

نگاهی به وجه تسمیه های عامیانة سلماس:

الف)جمعی معتقدند كه نام این شهر بدین علت سلماس شد:فردی به نام ((سلیم))در روزگاران قدیم حاكم سلمــاس بوده اسـت او مــدتها در مقابل تهـاجم قشون عـثمانی مقاومت می كند. سلیم كه از قضا فردی مسیحی است؟ عاقبت شكست خورده دستگیر و در حضور مردم حلق آویز می شود و از آنجایی كه فرمانده قشون به تركی فرمان به آویزان كردن سلیم می دهد:((سلیمی آس)).از آن زمان به بعد نام این شهر : ((سلیمی آس)) یا همان ((سلماس))می شود.

در ردّ این وجه تسمیة عامیانه گفتنی است كه برای اولین بار در تاریخ بعد از اسلام،نام سلماس در اوایل اسلام در سالهای 19 یا 20 هجری قمری به عنوان شهری كه مالیات آن به بیت المال موصل ریخته می شده ثبت است وجالب اینكه در آن زمان نه دولت عثمانی وجود داشت و نه تاریخ سلماس – همان طوری كه خواهیم دید – به یاد دارد كه حاكم این شهر یك نفر مسیحی باشد آن هم به نام سلیم . بنابراین این قصّه سندیت تاریخی ندارد و ساختة عوام می باشد.

ب)عده ای نام شهر سلماس را مشتق از نام پادشاه آشور ((سلمنصر))می دانند. اعتماد السلطنه در این مورد می نویسد ((بانی این شهر علی التحقیق،سلماسار سیّم است از پادشاهان بنی عاشور كه هشتصد سال قبل از تولد حضرت عیسی علیه السلام بوده و به كثرت حروب و لشكركشی شوق و اشتغالی تمام داشته است.در بدو جلوس بر سریر سلطنت موروث از بلاد ونقاط حكام و عُمال بر اوعاصی شدند من جمله ملوك ارمن بودند و فرمانگزاران آتروپاتان كه امروز به لفظ آذربایجان موسوم و مشهور گردیده است.

سلماسار بدواً لشكر به تنظیم ارمن و آتروپاتان كشید و آن حدود را در تحت اطاعت خود در آورد و در این مدت قلعه ای در سرحد آرمن و آتروپاتان به نام خویش بنا نهاد و در آنجا ساخلوی دائمی قرار دادند كه همیشه محل اقامت دسته ای از قشون بود اما اسم آن قلعه از كثرت استعمال تغییر یافتة،سلماسار را سلماس خواندند[4].)).

گرچه از حملة سلمنسر/سالماسار به قبایل اوراتری و ویران كردن سرزمینشان كتیبه هایی در دست است[5].(2)ولی در هیچ جای دنیا سابقه ندارد كه ملتی،نام دشمن را قرار دهد.جدای آن چنانچه در تاریخ سلماس خواهیم دید شهر بزرگ اولهو در زمان اورارتو در مكان فعلی سلماس قرار داد و در تاریخ سلماس از استقرار آشوریهای استیلاگر در زمان اورارتوها و آذربایجان نشانی نیست و بنابراین وجه تسمیة فوق نیز دور از واقعیت است.

ج)عده ای نیز نام سلماس را مشتق از نام سلم پسر پسر فریدون اساطیری می دانند.در حالیكه می دانیم بر طبق اساطیر بخش روم از آن سلم بوده در حالیكه سلماس در هیچ دوره ای از تاریخ باستان سلماس در اختیار روم نبوده است.

د)عده ای نیز سلماس را مشتق از فعل ((سالماق))در تركی به معنی ((انداختن)) می دانند،كه نمی تواند مبنای بررسی وجه تسمیة سلماس باشد.

ﻫ)عده ای سلماس را مشتق از كلمة ((سولماز))می دانند.سولماز در تركی به معنی ((پژمرده نمی شود))می باشد.

با اینكه سلماس در طی تاریخ و در طی قرون و اعصار گذشته علیرغم روبرو شدن با حوادث وحشتناك هستی را از كف نداده و ((سولماز))می تواند وجه تسمیة مناسبی برای سلماس باشد ولی این مسأله نمی تواند مبنای صحیح برای وجه تسمیة شهر باستانی سلماس باشد.

و) اولیاء چلبی جغرافیدان عثمانی قرن 17 میلادی ضمن دیدار از سلماس می نویسد:(( قلعة سلماس یعنی شهر دئلماس بانی اولیه‌اش بوذر جمهر است. در وادی بابركتی واقع است. بخاطر كثرت گاو و گوسفند و فراوانی لبنیات بوذر جمهر نام دئلماست به آن شهر داده‌است (دل + ماست). هولاكو ضمن اردوكشی به بغداد علیه عباسیان این شهر را تاراج كرده است سپس وزیر جهانشاه به نام سلماس! این شهر را تعمیر كرده و نام سلماس به آن شهر داده است[6].))

نوشته های شگفت‌انگیز اولیاء چلبی دربارة سلماس را خواندیم و تنقید این نوشتة عجیب و عاری از حقیقت را به خوانندگان محترم ارجاع می كنیم.

وجه تسمیة نوین سلماس:

( سلماس در تركی باستان به معنای الهه شادی بخش می باشد )

مورد دیگری كه در طی بررسی های علمی دربارة وجه تسمیة سلماس كاملاً ناشناخته مانده و می تواند اساس بررسی وجه تسمیة نوین سلماس باشد بررسی اشتقاق سلماس از كلمة((آس)) می باشد.كلمة "آسAS" یا "آز AZ كه" در اسامی خاصی مانند ((سیواس)) ((آستارا/ آس+تارا))((آذربایجان/ آذ+ آر+بای+جان) ) ((آسپاراخان)) ((میناس))و غیره نیز دیده می شود نام یكی از اقوام باستانی و مهشور ترك می باشد كه در طی تاریخ بسیار درخشیده اند.

كلمة ((آس)) مشتق از كلمة آشینا / آسینا Asina می باشد.آشینا یا آسینا گرگ باستانی تركان می باشد كه در بسیاری از داستانها و اساطیر تركان باستان نقش مادر،راهنما و هدایت گر دارد.بر طبق این اعتقاد گرگ خاكستری یا(بوز قورد)قبل از دامداری تركان مقدس،شمرده می شده و همین اعتقاد امروزه به اشكال مختلف در میان تركان معاصر از جمله آذربایجانیان دیده می شود مانند (قورد الی)((دست گرگ)) كه برای شفای بیماران به كار میرود و خواب دیدن گرگ كه نشانة سرور و خوشبختی است و غیره[7] .

در كتیبه های باستانی تركان- كتیبه های اورخون و كول تیگین – مربوط به قرن(Vll)میلادی به كرات از آسها نام برده شده است.در كتیبة كول تیگن در خط 24-23 داریم[8]:

تركی باستان : Cöldi Az ari byltum. Özom Az Jirim,any bil.

(تركی 1300 سال پیش):چوئلده آز اری بولتوم. اوزوم آز ییریم.آنی بیل.

تركی معاصر:آز چولرینده،آز((ار))((كیشی))تاپدیم،بیل منیم یئریم آزدیر.

فارسی :در سرزمین آس،مرد آز را پیدا كردم،بدان كه من از سرزمین آز/آس هستیم.

همچنان كه مشاهده گردید،((آس / آز))اولی مفهوم مكانی و ((آس / آز))دومی به معنی ((انسان یا قبیله))می باشد.با نظری به مندرجات سنگ مزار كول تیگین معلوم می شود كه مردمان قبایل ((آز/آس))اسبان خود را نیز به این نام می خواندند.كلمة آذر به نوشتة قربان مراغه لی در كتاب دیوان لغات الترك حمود كاشغری ((پدر گرامر نوین تركی)) تحریر در قرن چهارم هجری – به معنی خوش نیت،شاد،خوش طالع می باشد كه در زمان های باستان به ((الهة شادمانی)) و ((الهة محبت))نیز اطلاق می شود[9]

جزء اول كلمة سلماس یعنی سالم /Salm نیز می تواند از مصدر ((سالماق))به معنی انداختن باشد.با توجه به توضیحات فوق می توان سلماس را به معنی ((الهة شادی بخش))یا ((الهة محبت ده))تعبیر و تفسیر كرد.چرا مردمان باستان این نام را برای شهر ما انتخاب كرده اند تحقیقات مفصل آپنده می تواند مفصل آپنده می تواند پاسخگوی این سوال باشد.

افسانة مجعول زاروند:

دیر زمانی است در اكثر كتب تاریخی جدید منطقه،((زارواند/زاروند))نام قدیم (سلماس) قید می شود . شگفت اینكه این موضوع حتی در كتب درسی جغرافیای استان آذربایجان غربی نبز دیده می شود.

پاره ای كتابها مدعی هستند كه این نام یعنی((زاروند)) در میان مردم سلماس رایج بوده و توسط آذربایجانیان و اهالی سلماس به كار برده می شد.

گفتنی است اساس این ادعاها بی پایه می باشد.نام سلماس در هیچ دورة تاریخی ((زاروند))نبوده و بالطبع مورد استعمال اهالی سلماس نبوده و آنچه كه از قول پاره ای جهانگردان و.مورخین نقل می گردد بكلی بی پایه می باشد چرا كه نام سلماس به عنوان شهری مالیات ده در آذربایجان در سالهای 19 و 20 هجری قمری در كتب معتبر تاریخی ثبت گردیده است و علاوه بر آن در هیچ منبع معتبر تاریخی این نام واهی برای سلماس دیده نشده است. بنابراین این موضوع كه نام قدیم سلماس ((زاروند))بوده كاملاً بی پایه و بی اساس بوده و وظیفة تمام سلماسی های متعهد
می باشد كه به حیات این افسانة واهی و مجهول پایان دهند.

نام قدیم سلماس:

مطالعة تاریخ نشان می دهد نام اولیة شهر سلماس در حدود سه هزار سال قبل اولهو Olho بوده كه این شهر در غرب سلماس امروزی جای داشته است. پس از نابودی این شهر توسط آشوریها شهر دیگری در این منطقه ایجاد می گردد كه به استناد منابع رومی((سیمباسا/سیمباكا)) نامیده می شد. ((سیمباسا))ی دو هزار سال قبل مندرج دركتب تاریخی بسیار شبیه سلماس می باشد.پس از اسلام نام سلماس به عنوان شهری معتبر در آذربایجان تثبیت می گردد.درجنگهای صفوی – عثمانی ،شهر سلماس بكلی تخریب و اهالی آن كوچ می كنند.با اینحال شكوه و عظمت پیشین سلماس قدیم سبب می گردد علی رغم نابودی شهر، نام سلماس برای كل منطقه باقی بماند. بنابراین از اواسط صفویه تا اوایل دورة قاجار در منابع تاریخی اگر از سلماس نامی برده شده منظور منطقة سلماس است نه شهر سلماس. در اوایل قاجارآبادی دیلمقان حصار كشی شده به عنوان مركز سلماس انتخاب می گردد. مركزیت دیلمقان برای منطقة سلماس تا سال 1309 شمسی معتبر بود تا اینكه زلزلة مشهور این سال به حیات دیلمقان پایان داد.

چند ماه بعد به كوشش حكومت وقت زمینی در شمال دیلمقان(محل شهر فعلی سلماس)به اهالی داده شد و پس از ترسیم نقشه و شروع احداث خانه ها و ادارات دولتی نام شهر جدید الأحداث((شاهپور))نام گذاری گردیدپس از روی كار آمدن حكومت دمكرات در آذربایجان از سال 1324 شمسی نام شاهپور به سلماس تبدیل و تا اواخر سال 1325 (پایان عمر حكومت دمكرات آذربایجان)این نام استعمال گردید. پس از تصرف آذربایجان توسط ارتش شاه نام سلماس دوباره به شاهپور عوض شد و این نام تا سال 1357 شمسی همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت تا اینكه مردم سلماس طی یك راهپیمایی در اربعین حسینی (جمعه 29 دی 1357) نام شهر خویش را دوباره سلماس نامیدند[10].

آیا كهنه شهر ، شهر قدیم سلماس می باشد؟

از دهة پنجاه هجری تفكر « شهر قدیم سلماس ، كهنه شهر بوده است» در میان بعضی نویسندگان رواج یافت زاهدی (1355) جلیلی ( 79 –1380 ). ولی آیا واقعاً كهنه شهر امروزین ، شهر قدیم سلماس بوده است. جواب این سئوال منفی است و ما در فصل هشتم این موضوع را به بحث خواهیم گذاشت.

وجه تسمیة مناطق جغرافیایی سلماس(روستاها،كوهها،رودها و اقوام):

آختاخانا :(آفتاخاناAftaxana* Axtaxana )

نام روستایی در سلماس مركب از دو كلمة آختا+ خانا.آختادر زبان تركی به معنی اسب می باشد.میرزا مهدی خان استرآبادی در كتاب وزین ((سنگلاخ))آختا،را نوعی اسب دانسته است[11] . بنابراین كلمة آختا خانا را می توان به مفهوم سرزمین اسب یا زیستگاه و خانة اسب تعبیر نمود. با توجه به استقرار هوریها در تاریخ باستان سلماس،كلمة آختاخانا نشانی از ا ستمرار سنت پرورش اسب در سلماس. امروز كلمة آفتاخانا نیز برای نامیدن روستای فوق الذكر به كار می رود. این تبدیل ناشی از تكامل زبان تركی در زیر شاخة تكامل صداها می باشد می دانیم كه در زبان تركی صداهای((ف))و ((خ))قابل تبدیل می باشند مانند تبدیل آغشین/آخشین به افشین.

آرزین Arzın :

نام نهری از رودخانة زولا كه از وسط شهر سلماس می گذشت.وجه تسمیة این كلمه به روشنی معلوم نیست ولی می توان كلمة آرز/ ارس/آس را در ساختمان كلمه به خوبی دید.

آغ اسماعیل Ağ İsmayıl :

نام روستایی در سلماس.مركب از كلمة آغ +اسماعیل .در زبان تركی ،آغ به معنی سفید می باشد ولی در معنای مجازی اهمیت و بزرگی كلمه را نیز می رساند.

آغ برزه Ağ Bərzə :

نام روستایی در سلماس.مركب از دو كلمة آغ+برزه.در زبان تركی،آغ به معنی سفید می باشد.مفهوم جزءدوم كلمه آغ برزه به خوبی معلوم نیست . در آذربایجان شمالی نیز شهری به نام برزع وجود دارد.

آغ زیارت Ağ ziyarət :

نام روستایی در سلماس،كنار دریاچة اورمیه مركب از دو كلمة آغ + زیارت.ر.ج توضیحات فوق شاید به سبب وجود زیارتگاهی،روستای آغ زیارت وهمچنین نام آن شكل گرفته است.

آوقان داغ Avqan Dağ :

آوقان داغ یا آغ وان داغ،نام كوهی در جنوب سلماس.آوقان در تاریخ باستان به اقوام آلبان گفته می شد به عبارت دیگر آلبانهای ساكن در شمال آذربایجان،خود را آوقان می نامیدند.داغ نیز در زبان تركی به مفهوم كوه می باشد بنابراین می توان آوگان داغ را به مفهوم((كوه آلبان))ها نیز دانست. گفتنی است آلبانها اولین آذربایجانیانی بودند كه مسیحی گشتند. آنان عمدتا گریگوری مذهب بودند.

اخیان Əxyan :

نام روستایی در سلماس.مركب از دو كلمة((اخی)) و ((آن)) . اخی بنا به نوشته های محمود كاشغری در كتاب((دیوان لغات الترك))و یوسف بالا ساغون لو در كتاب ((قوتاد قو بیلیگ)) در اصل به شكل ((اقی))بوده و تحقیقات زبان شناسان نشان
می دهد در حین مشتابهت ظاهری با كلمة((اخ))(برادر)عربی،هیچ ارتباط بین دو كلمة اخی عربی و اقی تركی وجود ندارد[12]. بار شدتصوف در شرق و انتقال مكتب تصوف شرق به آذربایجان و آناتولی سنت اخی گری كه ریشه در اجتماع اقوام ترك زبان داشت به وجود آمد كه در نوشته های تاریخی و سفر نامه های مختلف ازجمله سفر نامة ابن بطوطه به تفصیل صحبت شده است. اخی ها گروهی از مردم بودند كه با شكلهایی منظم به افراد مظلوم،فقیر و نیازمند به انحاء و اشكال مختلف كمك می كردند.شاید این نام در سلماس یادگاری از همان سنت معروف((اخی گری))باشد.

اره ویلƏrəvil :

نام بلندترین كوه و قلة سلماس به ارتفاع 3409 متر در غرب سلماس. مركب از دو كلمة اره/اره ن/ اره ته و ویل : اره شاید بازمانده ای از كلمة اره ته یا تمدن باستان سومری در آذربایجان باشد و اره ن نیز در تركی قدیم معنای جوانمرد و مرد دلیر می دهد. كما اینكه امروزه نیز كله ((ار))به مفهوم شوهر در تركی امروز بین سلماس و آذربایجان است ویل هم در توپونیم های بسیاری در آذربایجان تكرار شده است:اردبیل،دبیل و ... و به نظر می رسد مفهوم سرزمین را می رساند.به نظر می رسد كه اره ویل به مفهوم سرزمین جوانمردان باشد.

اصلانیك Əslanik :

نام روستایی در غرب سلماس.كلمة اصلان به خوبی مشاهده می گردد.اصلان یا ارسلان در زبان تركی به مفهوم شیر(حیوان)می باشد.

انبت Ənbət :

نام كوهی در غرب سلماس در نزدیكی شهر كهنه شهر. تحقیقات در مورد معنای این نام ادامه دارد.

اوچ قارداش Üç qardaş :

نام كوهی در جنوب سلماس.مركب از دو كلمة اوچ((عدد سه))و قارداش به ((معنای))برادر اوچ قارداش به معنای سه برادر می باشد. نام این كوه از افسانة مشهور قارنی یاریق سلماس گرفته شده است.

اولهÜlə, Üləq :

نام روستایی در جنوب غربی سلماس در نوشته های اداری((اولق))نوشته می شود این كلمه شباهت بسیار زیادی به نام باستانی سلماس در دوران اورارتو (4000سال قبل)یعنی اولهو olho/ اولخوolxo دارد.چنین به نظر می رسد كلمة اوله تغییر شكل یافتة اولهو باشد كه تا امروز به حیات 4000سالة خود ادامه می دهد.جالب اینكه این كه این روستا در محلی واقع است كه گمان می رود شهر باستانی سلماس در آنجا بوده باشد.

ایستی سو isti su :

نام روستا و آبگرمی در جنوب سلماس در سر راه به اورمیه.مركب از دو كلمة ایستی + سو .در زبان تركی به مفهوم (گرم)و (آب)می باشد.چنین به نظر می رسد نام این روستا آب گرم موجود در این روستا اخذ شده است.

باری Bari :

نام روستایی در جنوب سلماس در محال انزل،كنار دریاچة اورمیه. به نظر می رسد از كلمة((بارماق/ وارماق)) در تركی باشد وارماق به مفهوم ((رسیدن))می باشد.

باغچه جیك Bağçacik:

نام روستایی در جنوب شرق سلماس در كنار رود زولا.محصولات سیفی آن مشهور بوده و عمدة سبزیجات سلماس و شهرهای اطراف از آنجا به دست می آید.مركب از دو كلمة ((باغچه))و ((جیك))می باشد.(جیك)/ جوق پسوند تسغیر در گرامر زبان تركی می باشد به نظر می رسد با توجه به مزارع صیفی در منطقه این نام برای این روستا در نظر گرفته شده است.

باخشی كندی Baxşı kəndi :

نام روستایی در جنوب شرق سلماس مركب از دو كلمة((بخشی/باخشی)) و((كند)).بخشی یا باخشی در لهجه های تركی دیگر(قزاق و قرقیز) باقسی و باكسی گفته می شود و آن عبارت است از گروهی افراد كه جوامع قدیم ترك به مقام روحانیت امورمذهبی، وكالت، قضاوت و طبابت اشتغال داشته و با آواز خوانی و پاره ای اعمال ریتمیك همراه با ساز و قوپوز به درمان افراد بیماری می پرداختند.این نام در میان تركان اوغوز به ((اوزان))تبدیل شده است.اوزان نیز در آذربایجان با تأسیس حكومت صفویه به ((عاشیق))تغییر نام داده است. كند نیز در تركی به معنای روستا می باشد.

بكیشلو Bəkkışli :

نام روستا و كوههایی در شرق سلماس.در نوشته های اداری به صورت((برگشاد))نوشته می شود.بكیشلوها تیره ای از تركان افشار می باشند كه در سلماس سكنی گزیده اند. بی شك نام این روستا از نام این قبیله اخذ شده است.

بوروش قالان Buruş qalan :

نام روستایی در غرب سلماس مركب از دو كلمة((بوروش))و ((قالان)) می باشد. در تركی((بوروش))به معنای((پیچیده))و ((فالان))به معنای((مانده))می باشد. تحقیقات در مورد علت نامیدن این روستا به بورش قالان ادامه دارد.

بوی داش Boy Daş :

نام روستایی در جنوب شرق سلماس كنار دریاچة اورمیه در محال انزل . بوی در زبان تركی دو معنا دارد یكی((قبیله))و دیگری((طول)). داش نیز علاوه بر مفهوم((سنگ))معنای((هم))را می رساند.پس بوی داش به معنای هم اندازه و هم قبیله می باشد.مانند قارداش ((قارینداش)) و یولداش((همراه)).

پالان توكن Palan Tökən :

نام كوهی در جنوب سلماس.مركب از دو كلمة((پالان))و((توكن)). توكن در زبان تركی از مصدر ﺗﺆكمك به معنای ((ریختن))می باشد.پس می توان پالانﺗﺆكن را به معنای ((پالان ریز))تعبیر كرد . شاید شیب زیاد این كوه سبب اطلاق این كلمه به این كوه شده است . تحقیقات در مورد علت نامیدن این روستا به پالانﺗﺆكن ادامه دارد.در ارض روم تركیه نیز این نام دیده می شود.

پته ویرPətəvir :

نام روستایی در جنوب شرقی سلماس دارای بستانها و باغات میوه. مركب از دو كلمة ((پته))و ((ویر))در تركی قدیم . ما به كلمة ((بیتیك))به معنای دفتر و حتی بیتیك جی به معنای دفتر دار بر می خوریم. پته شكل امروزین بیتیك به معنای ((پاره كاغذ،بُن،كوپن
برگ و...))می باشد. وئر نیز از مصدر وئرمك به معنای ((دادن))می باشد. پس پته ویر به معنای ((جواز برگه را بده))می باشد.شاید در زمانهای قدیم جواز عبور از شهری به شهر دیگر از اینجا صادر می شده است.

پیر چاوشPir çavuş :

نام كوهی در جنوب شرق سلماس.مركب از دو كلمة ((پیر))و چاوش)). پیر در فرهنگ عمومی آذربایجان به افراد عالی مقام مذهبی و عرفانی كه به درجات عالی پرهیزكاری رسیده اند اطلاق می شود. چاوش نیز به كسی گفته می شود كه در صف اول كاروان زایرین اوراد و شعارهای مذهبی سر می دهد.چاووش نام شخصی نیز می تواند باشد.

پیر چوپان Pir çoban :

نام كوهی در غرب سلماس.(پیر.ر.ج توضیحات فوق)چوبان كلمه ایست تركی الاصل.

پیه جوك Pəyəcük :

نام روستایی در جنوب شرقی سلماس.پیه جوك از دو كلمة ((پیه))به معنای طویله و جوك كه علامت تصغیر در گرامر زبان تركی است تشكیل شده است.با توجه به رواج دامداری در این منطقه اطلاق این نام به این روستا چندان خالی از لطف نمی باشد.

تمر Təmər :

نام روستایی در جنوب شرقی سلماس .تمر/تامار/تامیر اشكال قدیم كلمة((ده میر)) ((آهن))می باشند.قلعة مشهور ((زنجیر قالا))در كوهی در نزدیكی این روستا قرار دارد.شاید به علت استحكام این قلعة نظامی،نام ((ده میر/تمر))به آن گذاشته شده است.

تیز خراب Tız Xarab :

نام روستایی در جنوب شرقی سلماس.تیز در زبان سومریها به معنای تپه بوده و در دیوان لغات الترك به تَیِز به معنای تپه آمده است . قسمت میانی پای انسان نیز در تركی((دیز)) گفته می شود كه شاید اشاره ای است به برجسته بودن این قسمت.این كلمه در زبان فارسی به صورت دیز و دژ آمده است.[13]پس می توان تیز خراب را به معنای تپة خراب،دژ خراب تعبیر كرد.

چوبان لی Çobanlı:

نام روستایی در شرق سلماس،مركب از دو كلمة چوبان و پسوند مالكیت لی.چوپان به نوشتة دكتر محمد زاده كلمه ایست تركی الأصل.چوبان لی ها به نوشتة پروفسور بهارلی در اصل از طایفة چینی بوده و در آذربایجان آنسوی ارس به نام ((خان چوبان))مشهور هستند.

چهریق Çəhrıq :

نام روستا و قلعه ای در غرب سلماس.محل استقرار سیمیتقو. فعلاً از قلعة چهریق خبری نیست و كل آن در اثر جنگهای مكرر سیمیتقو با نیروهای دولتی به كلی تخریب شده است. اطلاعات دقیق درباره این قلعه در انتهای كتاب آمده است.

چیمن لر Çımənlər :

نام كوهی در جنوب سلماس.مركب از دو كلمة چیمن و پسوند جمع ((لر/ لار))كلاً به مفهوم ((چمنها)).

حاتم دره سی Hətəm Dərəsi :

نام دره ای در جنوب شرقی سلماس در گردنة قوشچی با درختانی در خور توجه.شاید این نام از نام ((حاتم))اخذ شده است.مردم سلماس این دره را ((حه ته م)دره سی می گویند.

حبشی Həbəşi :

نام روستایی در شرق سلماس در محال لكستان.تحقیقات در مورد وجه تسمیة حبشی ادامه دارد.

حق وئران Həqveran :

نام روستایی در غرب سلماس.مركب از دو كلمة حق و((وئران))از مصدر دئرمك به معنی دادن.می توان مفهوم این اسم را به((حق دهنده))تعبیر كرد.

حمزه كندی Həmzə Kəndi :

نام روستایی در شرق سلماس.كند در زبان تركی همان ((روستا))
می باشد.حمزه كندی به معنی روستای حمزه می باشد.شایدنام این روستا از نام شخصی به نام((حمزه)) اخذ شده است.

خانادام Xanadam :

نام روستایی در شرق سلماس.مركب از دو كلمة خانا و دام كه هر دو در زبان تركی به معنی خانه می باشد.

خان تختی Xantəxti :

نام روستا و قلعه ای در جنوب شرقی سلماس.به مفهوم ((تخت خان))می باشد فعلاً از قلعة مورد بحث اثری نیست. در زمانهای قدیم محل استقرار گروهی از قوای روس در منطقه بوده است. این محل بعدا به پاسگاه ژاندارمری تبدیل شد.

خانقاه Xənəyə:

نام روستایی در جنوب غربی سلماس.اجاق ((پیر میران))در این روستا قرار دارد.شاید نام روستا به سبب خانقاه شخص فوق نامگذاری شده است.در بیشتر جاهای آذربایجانی به نام خانقاه برمی خوریم.

خسروآ Xosrova :

نام روستایی در جنوب غرب سلماس.در نوشتجات اداری به صورت((خسرو آباد))نوشته می شود مركب از كلمة ((خسرو))و((اووآ)) اووآ در زبان تركی معنی جا و مكان را می دهد مانند یوكسك اووآ،چوخور اووا و غیره.

خورخورا Xorxora :

نام نهر و روستایی در جنوب غرب سلماس.این نام در كتیبه های قدیم آشوری به شكل هارهار Har Har دیده شده است.با توجه به قدمت این نام تحقیقات در مورد وجه تسمیة خور خورا ادامه دارد.

درزه كولان Dərzə kulan :

نام روستایی در سلماس.در مكاتبات اداری به صورت((درزه كنان))نوشته می شود.تحقیقات در مورد وجه تسمیة این روستا ادامه دارد.

دیریش Diriş :

نام روستایی در جنوب سلماس.چمن آن مشهور و در ادبیات مردم سلماس تحت عنوان((دیریش چیمه نی))نامیده می شود.به نظر می رسد دیریش شكل دیگری از كلمة ((ته ریش))در تركی قدیم باشد كه در ترمی قدیم باشد كه معنای ((نجات دهنده،نگهدارنده،و جمع كننده))آمده است.شكل نوین از این كلمه می تواند ده رله مك((جمع كننده))باشد.در قرن ششم میلادی نام خاقان ترك ﮔﺆگ تورك با نام ((ایل ته ریش))یا جمع كننده یا جمع كننده ایل آمده است.

دئرعلی چای ِDerəli çay:

نام رودی در سلماس كه از كوههای شمال غرب سلماس سرچشمه گرفته و به دریاچة اورمیه می ریزد.نام این رودخانه شاید از نام جغرافیایی ((دئرعلی))اخذ شده باشد.

دئریك Derik :

نام روستایی در غرب سلماس.شاید نام این روستا از((دیر))به معنای مكان مذهبی اخذ شده است.در دورة اورارتوها به كلمة باش دیریك (باش داراغ) بر می خوریم شاید كلمه دئریك از این نام اخذ شده باشد.

ریك آوا Rik ava – İlk ava :

نام روستایی در شمال سلماس.در مكاتبات اداری به شكل((ریگ آباد))تحریف شده در حالیكه این روستا نه تنها اثری از ریگ نمی باشد بلكه آبادان و پر آب نیز می باشد.آوا یا اووآ در تركی مفهوم سرزمین را می رساند مانندچوخوراووا،یوكسك اووا.معنی قسم اول كلمة ((ریگ))معلوم نیست شاید همان ایلك تركی باشد.تحقیقات در مورد وجه تسمیة ریك آوا ادامه دارد.

زولا Zola :

نام رود اصلی سلماس.زولا در اصل زولاق بوده در زبان تركی به معنی باریكه ((ق آن در طی زمان حذف شده است)).

زئوه جیك Zevəcik :

نام روستایی در جنوب غرب سلماس.با توجه به اینكه در زبان تركی،تپه و جاهای مرتفع (ذیروه)نامیده می شود به نظر می رسد این روستاها به سبب قرار گرفتن در مكانهای مرتفع زئوه نامیده می شوند.

سارنا Sarna :

نام روستایی در جنوب غربی سلماس.در مكاتبات اداری((سرنق))نوشته
می شود.تحثقیقات در مورد وجه تسمیة این روستا ادامه دارد و لی نام این روستا بسیارز شبیه به نامهای اورارتویی می باشد.

ساری چیچك Sari Çiçək :

نام كوهی در غرب سلماس.مركب از دو كلمة ساری به معنی زردو چیچك به معنای شكوفه و گل.پس ساری چیچك به معنای شكوفة زرد می باشد.

ساری داشSarı daş:

نام كوهی در غرب سلماس مرز تركیه .مركب از دو كلمة ساری به معنای سنگ می باشدپس ساری داش به سنگ زرد می باشد.

ساورا Savra :

نام روستایی در غرب سلماس.در زبان مردم سلماس ساورا نیز گفته می شود و در مكاتبات اداری((سوره))نوشته می شود.تحقیقات در مورد وجه تسمیة سوره/ساورا/ساروا ادامه دارد.به نظر می رسد این كلمه با نامهای اورارتویی ((ساردور))((روسا))(چهار هزار سال قبل) ارتباط دارد.

سرای ملك Sərə Merih :

نام روستایی در شمال سلماس.سرای و ملك به معنای خانه و پادشاه و خان و می توان نام این روستا را ((خانه ملك))معنا كرد.

سلطان احمد Sulta Əhməd :

نام روستایی در جنوب شرق سلماس در محال لكستان،به نظر می رسد سلطان احمد نام یكی از رﺅسای این لك ساكن سلماس بوده است.

سیلاب Silav :

نام روستایی در شمال غرب سلماس در محال كوره سینلی.تحقیقات در مورد وجه تسمیه ادامه دارد.

شكریازی Şəkər yazı :

نام روستایی در شمال شرق سلماس واقع در محال كوره سینلی مركب از دو كلمة شكر و یازی به معنای نوشته.به نظر می رسد شكریازی به معنی((نوشتة شیرین))باشد.
گفتنی است نام یكی از آهنگهای موسیقی عاشیقی ((شكر یازی می باشد).

شورﮔﺅلŞor göl :

نام روستایی در جنوب شرق سلماس.مركب از دو كلمة شور و ﮔﺅل به معنی بركه و دریاچه می باشد.می توان شورﮔﺅل را به بركة شور معنا كرد.

شیره كی Şirəki :

نام روستایی در شمال غرب سلماس.واقع در محال كوره سینلی.به نظر
می رسد((شیره كی))شكلی دیگر از نام طایفة سیراق / شیراق باشد.شیراق/سیراق ها 4-3 صد سال قبل از میلاد در مناطق آسیای مركزی- كوبان- آذربایجان- قفقاز می زیستند.چنین به نظر می رسد كه سیراقها وابسته به تركان ساق/ ساك بودند كه در چند صد سال قبل از میلاد نام اجداد خویش (سیر/شیر)آق را بر خود نهاده بودند.نام سیراقها در كتیبه های تركی سدة ششم میلادی نیز آمده است.در خطوط 3 و4 كتیبة تونیوقوق،((سیر/شیر)ها قومی ترك زبان معرفی شده اند.سیراقها بعدها وارد تركیب تركان اوغوز شدند.نام شهر((شیروان))مربوط به این طایفه می باشد.كوه معروف اورمیه ((سیر داغی)) نیز به این طایفه مربوط است.

شیروانی Şirvani:

نام روستایی در غرب سلماس.ر.ج توضیحات فوق.

صدقیان Sədəğan :

نام روستایی در شرق سلماس. واقع در محال لكستان.در ساختمان كلمة لغت ((صدیق))دیده می شود .تحقیقات در مورد وجه تسمیة این روستا ادامه دارد.

صوفی آباد Sofı abad:

نام روستایی در غرب سلماس.در ساختمان این كلمه،لغت صوفی دیده
می شود كه بی ارتباط با تصوف نمی باشد.امروزه از اهل تصوف در این مكان اثری دیده نمی شود.

علی بولاغی Əli bulağı :

نام روستایی در سلماس.مركب از دو كلمة علی و بولاغ.بولاغ در زبان تركی به معنی چشمه می باشد.پس علی بولاغی به مفهوم ((چشمة علی)) می باشد.تحقیقات در مورد علت نامیده شدن این چشمه به ((علی))ادامه دارد.

ایه ن Əyən :

نام روستایی در شمال غرب سلماس. ایه ن در تركی از فعل ایمك به معنای كج كردن است. ایه ن یعنی كج كننده .تحقیقات در مورد وجه تسمیة عیان ادامه دارد.

قاباق تپه Qabax təpə :

نام كوهی در جنوب شرق سلماس.مركب از دو كلمة قره(سیاه)و قای.قای هم به معنی سنگ سخت و محكم می باشد و هم نام قبیله ای مشهور از تركان اوغوز می باشد
سلاطین عثمانی از اینم طایفه بودند .می توان قره قای را به معنای كوه سیاه محكم با قای(نام قبیله)سیاه تعبیر كرد.

قره سو Qərə su :

نام نهری در جنوب شرق سلماس.نركب از دو كلمة قره به معنی سیاه و سو به معنای آب سیاه.

قره قیشلاق Qərə qişlaq :

نام روستایی در جنوب شرق سلماس واقع در محال لكستان مركب ازكلمات قره (سیاه)و قیشلاق به معنی اسكان زمستانی ایلات .شاید این منطقه محل اسكان زمستانی عشایر لك بوده و سپس به روستا تبدیل شده است.

قیزیل داغQızıl dağ :

نام كوهی در شمال سلماس.مركب از دو كلمة قیزیل(سرخ)و داغ(كوه).كلاً به معنای كوه قرمز رنگ.به نظر می رسد رنگ سرخ این كوه باعث نامیده شدن قیزیل داغ شده است.

قیزیل كند Qızıl kend :

نام روستایی در سلماس.توضیحات فوق.

كانیان Kanyan :

نام روستایی در شمال شرق سلماس:در تلفظ محلی كانقیان kangyanlı (بانون غنه)تلفظ می گردد و بی ارتباط با كلمة كانقیان لی/ كانقلی و كنگرلو نمی باشد.برای اطلاع بیشتر ر.ج ماده كنگرلو.

ﻛﺆچه میش Köçəmiş :

نام روستایی در جنوب سلماس.در ساختمان ﻛﺆچه میش،كلمةﻛﺅچمك دیده می شود كه حاكی از استقرار نظام ((كوچ))در این روستا و یا اهالی آن بوده است.

كلشانKəlaşan :

نام روستایی در جنوب سلماس.مركب از دو كلمة كل((به معنی گاونر))و آشان از مصدر آشماق معنای واژگون شدن بر طبق اظهار نظر معمرین منطقه،این نقطه از سلماس،زمین نامساعد و گل آلود داشته است.

كئچل داغ Keçəl dağ :

نام كوهی در جنوب سلماس.داغ به معنای كوه می باشد بنابرایت مئچل داغ به مفهوم كوه عریان می باشد.

كنگر لی Kəngərli :

نام روستایی در شرق سلماس واقع در محال لكستان.كنگر شكل دیگری از كلمة قانقاارمی باشد.كنگرلی ها یكی از مشهورترین و قدیمی ترین تركان ساكن آذربایجان
می باشند.دربارة كنگرلی ها ر.ج به فصل صفویه ایل لك.

كوره سینلی Kürəsinli :

نام طایفه ای بزرگ در سلماس.كوره سین/ گیرسون نام منطقه ای در اناطولی می باشد.برای اطلاع بیشتر(رجوع كنید)موضوع كوره سینلی درفصل صفویه.

كهنه شهر Kğhnə şəhər

نام شهری در غرب سلماس امروزین.مكان این قصبه بعد از زلزله سال 1309 منتقل شد. در مكاتبات فارسی تازه شهر می نویسند.

گوبهGübə :

نام روستایی در سلماس.گوبه در تركی به معنای بخیه می باشد.

گولنGəvlən :

نام روستا و تفریحگاهی در جنوب سلماس.سر راه سلماس به اورمیه.در نوشتجات اداری((گولان))نوشته می شود.مركب از دو كلمة ﮔﺅو / گه وكه در زبان سومری به معنی گاو می باشد .این كلمه بعدها وارد زبانهای دیگر من جمله فارسی شده است.پسوند((لان))پسوندی است.در تركی و اسامی حیوانات وحشی به كار می رود مانند ایلان،آصلان،طرلان،قاپلان،پاخلان((فلامینگو)) بنابراین معنی آن گاو وحشی می شود.در عین حال اگر رسم الخط دیگر آن یعنی قولان/گولان را در نظر بگیریم معنی اسب نر را می دهد كه در متن های قدیم تركی من جمله اوغوز نامه اویغوری به كرات دیده می شود.این اسم نیز یكی از اسامی قدیم در سلماس می باشد.

گولوزان Gülüzan :

نام روستایی در جنوب غرب سلماس.مركب از دو كلمة ﮔﺆل (گل)و اوزان كه نام قدیم عاشیق ها قبل از دورة صفویه می باشد. بی شك این روستا در سده های قدیم خواستگاه عاشیق های آذربایجان بوده است.امروزه از صنعت عاشیق در این محل خبری در دست نیست. از زمان اورارتو ها ما كلمه گیلزان را داریم . این دو كلمه بسیار به هم شبیه اند.

ﮔﺆیرچین قالاGöyərçin Qala :

نام روستا و قلعه ای در جنوب سلماس.مركب از دو كلمة ﮔﺆیرچین به معنی كبوتر می باشد.علت نامیدن این روستا با ﮔﺆیرچین قالا معلوم نیست و تحقیقات در این مورد ادامه دارد.قلعه و صخرة معروف كاظم داشی در این منطقه قرار دارد.در نوشتجات دورة صفوی به صورت گوگرچیلینگ آمده است.

لك Lək :

نام طایفه ای بزرگ در سلماس كه عمدتاً در شرق سلماس ساكن هستند.برای اطلاع از سرنوشتِ این ایل ر.ج فصل صفویه.

ماف كندی Mafıkəndi:

نام روستایی در شرق سلماس.مافی ها تیره ای از افشارها بودند كه در سلماس ساكن بودند مافی كندی یعنی روستای مافی می باشد.

محلم Məhləm :

نام روستایی در جنوب غرب سلماس. در تركی به دوا و درمان((محلم ))می گویند مثلاً در جمله((بینه،سینه نین محلمی دیر))یعنی لبو درمان سینه تنگی است.كه عمدتاً داروهای گیاهی مد نظر می باشد.

مغانجوق Moğan cıq :

نام روستایی بر سر جادة سلماس به خوی.مركب از دو كلمه مغان+( طایفه ای از آذربایجانیان كه روحانیون زرتشتی عمدتا از این طایفه می باشد.) و پسوند ((جوق))كه علامت تصغیر می باشد شاید اسكان طایفه((مغان))در این منطقه سبب نامیدن این منطقه به مغانجوق شده است در صورت صحت این امر،این مكان می تواند یكی از باستانی ترین نقاط سلماس باشد.برای اطلاع از سرنوشت مغان ر.ج فصل مادها.

مغول Moğul :

نام روستایی در شمال شرق سلماس است.شاید نام این روستا بی ارتباط با طایفة مغولها نباشد.

میناس Minas :

نام روستایی جنوب شهر سلماس.مركب از دو كلمة مین به معنای و ((آس))كه در وجه تسمیة سلماس به تفسیر شرح داده شده است.

وردان Vərdan :

نام روستایی در شمال غرب سلماس.از مصدر وارماق به معنی گئتمك ((رفتن))چگونگی این نام به روستای نامبرده معلوم نیست.تحقیقات در مورد وجه تسمیة آن ادامه دارد.

هفتوان Həftvan :

نام روستایی در جنوب سلماس.تحقیقات در مورد وجه تسمیه این روستا ادامه دارد.

ﻫﺆده ر Hödər :

نام روستا و قلعه ای در شمال غرب سلماس. ﻫﺆده ر تحریفی از خزر می باشد.این امربا تبدیل((خ))و((ﻫ))به هم و ((د))و((ز)) به هم حاصل می گردد.دخمة ﻫﺆده ر در كوههای این روستا قرار دارد.

یالقیز آغاج Ylgız ağac :

نام روستایی در شرق سلماس واقع در محال لكستان.مركب از دو كلمة یالقیز((تنها))و آغاج (درخت)به معنای تك درخت.

یاوشانلو Yavçanlı :

نام روستایی در شرق سلماس واقع در محال لكستان.یاورشان نام گیاهی خوشبو در مراتع آذربایجان می باشد.شاید یاوشانلو تیره ای از تركان لك بوده كه با استقرار در سلماس نام خویش براین روستا نهاده اند.

یئنگی جی Yengi cə :

نام روستایی در سلماس .مركب از دو كلمة یئنگی كه در تركی به معنای تازه می باشد و شكل نوین آن یئنی می باشد.یئنگی دنیا= قارة آمریكا وجه یا چه پسوندی است برای اسامی.

یونجالوق Yoncaliq dağ :

نام كوهی در جنوب سلماس.مركب از دو كلمة یونجا (یونجه)و پسوندمكانی لوق.كلاً به معنای یونجه زار .به احتمال شهر اورارتویی اولهو / اولخو در دامنة این كوه قرار دارد. همانطوریكه مشاهده شد اكثریت قریب به اتفاق مناطق جغرافیایی سلماس ریشة تركی دارند شاید تحقیقات ریشه‌ای در زمینه پروتوتوركولوژی دست ما را در تجزیه و تحلیل اسامی جغرافیایی آذربایجان آزاد كند.[14]
--------------------------------------------------------------------------------

[1] كسروی ، كاروند كسروی ، ص 323
[2] همان ص 323
كسروی ، احمد ،‌ چهل مقاله كسروی ،‌ به كوشش یحیی ذكا ، تهران 1355 ص 117-1
[4] - اعتماد السلطنه،قبراط الماس فی ترجمة سلماس
[5] دیاكرنوف،تاریخ جهان باستان ج 1 شرق،ص 242
[6] ز.بایراملی ، ب.عزیزلی، آذربایجان اولیاء چلبی نین 1654 نجو ایل سیاحتنامه‌سی ، باكی 2000 ص 91
1- [7] برای مطالعه بیشتر ر.ج تورك میتولوژی‌سی ، بهاءالدین اؤگل- آنكارا
2- بؤیوك تورك داستان لاری ، خیرالدین كالكان دلن ، آنكارا 2002
[8]
[9] سیدوف ،میرعلی،آذربایجان خالقی نظین سوی ﻛﺆكونو دوشونوركن،ص16
[10] روزنامة كیهان یكشنبه 1 بهمن سال 1357 ص7
[11] سنگلاخ،ص 18
[12] چارشیلی،تاریخ عثمانی ج.ص 125 و دانشنامة ایران و اسلام ماده اخی -
[13] دیوان لغات الترك،محمود كاشغری،ص549
[14] برای مطالعة بیشتر دربارة علم ایتمولوژی و توپونیم شناسی به منابع زیر مراجعه نمایید:
1 – زهتابی، م.ت. ، ایران توركلری نین اسكی تاریخی I و II جیلد ، تبریز
2 – غیب الله یئف ، غیاث‌الدین ،‌ آذربایجان توركلری نین تشكلّو تاریخینده‌ن ، باكی 1992

http://yanlizbirqiz.blogfa.com http://azyurd.blogveb.com/