عادل ارشادی فرد – به
نقل از نشریه آراز شماره 101
نام اردبیل درمنابع تاریخی بعد ازاسلام به
صورتهای اردویل (حدودالعالم؛ مسالك وممالك اصطخری ؛ سكه ابوبكربن محمدازاتابكان
آذربایجان وتاریخ میافارقین ابن ازرق) ، اردبیل (تقویم البلدان ابوالفدا) وبیشتربه
صورت اردبیل دراغلب آثار جغرافیایی جغرافیدانان مسلمان (ابن خرداذبه، ابن رسته،
یعقوبی، ادریسی، مقدسی، ابن الفقیه، قزوینی، مستوفی ویاقوت حموی ) آمده است. بلاذری
نیزدرفتوح البلدان خود كه به تاریخ صدراسلام اختصاص دارد نام این شهر را اردبیل نوشته
است. نام اردبیل به صورت كنونی اش دراكثر سكه هایی كه درقرون 4و5و6و7و8 دراین شهر
ضرب شده ( به استثنای سكه ابوبكربن محمد) تكرارشده است. مورخ ارمنی " لووند"
درپایان قرن هشنم میلادی (قرن دوم هجری) نام اردبیل رابه صورت " ارت ویت " ضبط كرده
كه بعدها به ظن ماركوارت " ارت ویل " شده است. (1)
تاآنجایی كه منابع موجود نشان
می دهند، نام اردبیل یاارویل درهیچ نوشته ای به صورت " ارتاویل" نیامده بلكه این
صورت، هیئت بازسازی شده "اردویل" منابع بعد ازاسلام می باشد. صادق هدایت درزیر نویس
فقه 56 ساله ترجمه رساله پهلوی " شهرستان های ایران" می گوید: شاید مقصود از حاكم
نشین اتورپاتكان( درجغرافیای استرابون) اردبیل باشد كه به زبان ارمنی " ارت وت" می
نامند.
باوجود تكرارنام اردبیل به صورت مكرردراولین منابع دوره اسلامی، اطلاعات
مادرخصوص هیئت نام این شهردرعصرساسانی وپیشترازآن بسیارناچیزاست. اما فقدان معلومات
دراین خصوص مانع ازآن نشده است كه نام وتاریخ پیش ازاسلام این شهردرپرده محاق باقی
بماند. (2)
پروفسور"یوزف ماركوارت " براساس گزارش "بلاذری " درفتوح البلدان كه
صراحتا شهر اردبیل رادرهنگام حمله اعراب به آذربایجان درسال 22 هجری ، كرسی (مركز)
آذربایجان خوانده، این نتیجه گیری راكرده است كه درموقع سازماندهی تشكیلات حكومتی
ساسانیان درزمان انوشیروان وتقسیم ایران به چهاركوست، حاكم نشین كوست اباختر(شمال)
یابه عبارت دیگركوست اتورپاتكان اردبیل ( ارتاوید) بود.(3)
این نتیجه گیری درست
كه موردقبول آقایان ابراهیم پورداود ودكتررحیم رئیس نیا قرارگرفته غایت امرنیست
وبرای روشن ترشدن نام وتاریخ پیش ازساسانیان اردبیل دراین مقاله كوشش های جدیدی شده
است. كوشش مابرای روشنتر شدن پیشینه تاریخی وپیش ازتاریخ اردبیل بردومحور: 1 –
مدارك باستان شناسی 2 – مدارك تاریخی استواراست ودرعین حال كوشش شده است
تاازتحقیقات وبررسی های تاریخی معدودی ازپژوهشگران كه علاقمند به موضوع بوده اند
استفاده شود.
1 – باستان شناسی منطقه :
منطقه اردبیل دست كم ازهزاره ششم
قبل ازمیلاد مسكون بوده است. براساس پژوهش های مقدماتی باستان شناسی، سراسر منطقه
ازتپه های باستانی یابه عبارت دیگر مناطق استقراری كه روزگاری دژ یاشهرك یا
روستابوده اند، پوشیده شده است. كاوش های مقدماتی دربرخی ازنواحی اردبیل به ویژه
درقسمت های شمالی وشرقی آن نشان می دهدكه اردبیل وبطوركلی شرق آذربایجان ازكانونهای
مهم فرهنگ مگالی تیك یا سنگ افراشتی بوده است.(4) مردم مگالی تیك شرق آذربایجان كه
ماهیت قومی آنها می باید ازعناصركاسی وهوری بوده باشد، دهها اثرمگالی تیك پرارزش
ازخود به یادگارگذاشته اند. كشفیات اخیردرمحوطه باستانی " شهر یئری" مشكین شهر،
پرتوتازه ای به تمدن وفرهنگ هشت هزارساله اقوام ساكن دراردبیل واطراف آن افكنده است
وانتشارنتیجه كشفیات می توند ارتباط تمدن وفرهنگ مگالی تیك اردبیل رابادیگرمناطق
ایران وآذربایجان تاریخی وقفقازو شرق آسیای صغیر مشخص كند. عجالتا می توانیم بگوییم
كه تصاویر هیكل های سنگی "شهر یئری" باتصاویر هیگل ها وسرهای آدمیانی كه برروی اجاق
های نعل اسبی ایغدیر( ایگدیر درشمال شرقی تركیه درنزدیكی مرزایران وارمنستان) نقش
بسته شباهت تام دارد.
ازاردبیل عصرمفرغ آثارارزنده ای كشف شده است؛ شمشیرهای
مسی ، خنجرهای مختلف، تیروسرنیزه، حلقه برای گرفتن زه كمان وتیردان های مسی، ازنوع
تبری كه درلرستان پیدا شده وباستان شناسان تاریخ آن راقریب سه هزارسال قبل ازمیلاد
معین كرده اند، درناحیه اردبیل نیزپیداشده وچون اشیای مفرغی اردبیل غالیا ازمفرغ
های لرستان ساده ترند احتمال داده می شود كه ازحیث قدمت زمان ، مقدم برآنها
باشند.(5) دراواخر دوره مفرغ وبطورقطع دراواخر هزاره چهارم قبل از میلاد دومهاجرت
تاریخی ازكرانه غربی دریای خزرودره ارس به حوالی روسیه وفلسطین وكوه های زاگرس صورت
گرفته است. این مهاجرت هارامدارك باستان شناسی تایید ومدارك تاریخی تصدیق می
نمایند.(6) به احتمال قوی دست كم خاستگاه یكی ازعناصرمهاجر یعنی كاسی هاكه
دركوهپایه های زاگرس مركزی درحدود لرستان وكرمانشاه اسكان یافتند، اردبیل ونواحی
اطراف آن بوده است. اما این مهاجرت را به عنوان قطع ارتباط دائم وهمیشگی مهاجرین
باعقبه خود درخاستگاهشان نمی توان تغییركرد، چراكه درهزاره های بعد وبه ویژه
درهزاره اول قبل ازمیلاد عناصركاسی كه تحت عنوان كاسپی شناخته می شدند، (7) ساكنان
شناخته شده شرق آذربایجان وكرانه غربی بحرخزر بوده اند.
درخصوص ارتباط مهاجرت
دوم باناحیه اردبیل می توان گفت كه عناصرمهاجریعنی عناصری كه درمنابع تاریخی ازآنها
به عنوان هوری – هیتی نام برده شده است، ازاقوام مگالی تیك (8) بوده واردبیل
نیزازكانون های مهم مردمان مگالی تیك وفرهنگ مگالی تیك شمرده می شود. ازلحاظ نام
شناسی توپونیم ها "حور" ، "هیر" دراردبیل وهوراند در48 كیلومتری شمال اهربانام قوم
هوری درارتباط است.
ناحیه اردبیل به احتمال بسیارقوی درعصر مفرغ درحوزه فرهنگ
بزرگ وشگفت انگیز " كورا – ارس " قرار داشته است. این فرهنگ كه ازهزاره چهارم قبل
ازمیلادآغاز وتاهزاره سوم ق.م رادربرمی گیرد ازناشناخته ترین فرهنگ هایی است كه
مرتبط باشمال غرب ایران وكشورهای گرجستان، آذربایجان، ارمنستان وشمال شرق تركیه
بوده واین مناطق رادربرمی گرفته است. دو تن ازدانشجویان دكترای باستان شناسی آقایان
مرتضی حصاری وحسن اكبری درگزارش یافته های خودازمحوطه های آق توره پارسا آباد
درشمال شرقی اردبیل، كه شامل تعدادی اشیاء ازدوره مفرغ بوده است، نفوذ فرهنگ كورا –
ارس رادرنواحی شرقی آذربایجان مسلم دانسته اند.
2 – مدارك تاریخی :
اسناد
تاریخی مربوط به شمال غرب ایران راكه اردبیل درگستره آن واقع شده باید به دودوره
بسیارطولانی پیش از میلاد مسیح ودوره میلادی تقسیم كرد. دوره میلادی نیزخود به د
ودوره پیش از اسلام ودوره اسلامی تقسیم می شود. درهزاره های چهارم تااوایل هزاره
قبل ازمیلاد مردمی كه درحوزه غرب وشمال غرب ایران می زیستند از عناصر كاسی، هوری،
گوتی ولولوبی بودند. مدارك سومری واكدی درهزاره سوم پیش ازمیلاد ازسرزمینهای آنان
به نامهای آراتا، سوبریا، گوتیوم لولوبیوم نام می برند. به نظرمی رسد كه ناحیه
اردبیل درشرقی ترین نقطه شمال غرب ( آذربایجان) درهزاره سوم پیش ازمیلاد درگستره
گوتیوم ویاآراتا قرارگرفته باشد.
درهزاره دوم ق.م نام آراتا ازمدارك مذكورحذف
ونام گوتیوم (سرزمین گوتی ها) ولولوبیوم به كرات درمورد سرزمین های غرب وشمال غرب
ایران تكرارمی شود. درنیمه دوم هزاره دوم ق.م دراسناد آشوری علاوه برتكرار جای نام
های گوتیوم ولولوبیوم از سرزمینی به نام " اوروآتری" درشمال آشور سخن رفته كه درسده
های بعدی به نام "اورارتو" یكی ازسه دولت مهم آسیای غربی شد. دو دولت دیگرآشور
وماننا بودند. درآغازین سده های هزاره اول ق.م وبه تحقیق درقرن نهم قبل ازمیلاد
ناحیه اردبیل وبخش عمده ای از شرق آذربایجان تحت تفوذ دو دولت اورارتو وماننا
بودند. برخی ازمتخصصان تاریخ اورارتوناحیه اردبیل رادرقرن نهم ق.م درقلمروامپراطوری
اورارتونشان داده اند.(9) موضوع تعلق اردبیل به یكی ازدو دولت اورارتو وماننادرسده
هشتم قبل ازمیلاد موضوع پیچیده ای است. متن كتیبه "رازلیق" در12 كیلومتری شمال سراب
نشان می دهد كه اردبیل درحدود سالهای 685 – 716 ق.م درقلمرودولت ماننابوده است
زیرا" آرگیشتی روساهینی" پادشاه اورارتودراین كتیبه می گوید كه تاكناررودخانه
مونا(بخوانید: ماننا) (10) آمده وازآنجا بازگشته است. مرورمتن كتیبه خالی ازفایده
نیست:" به حول وقوه خالدی (11)، آرگیشتی روساهینی می گوید: من به سرزمین آرهو
لشكركشیدم. من سرزمین "اوشو" (قرائت دیگر: اولوشو) وسرزمین بوقو(قرائت دیگر: برقو)
راتسخیر كردم . من تاكناررودخانه"مونا" رسیدم وازآنجا بازگشتم. من سرزمین های "
گیردو" وگیتوهانی ( قرائت دیگر: گیردو" وگیتوهانی (قرائت دیگر:گتوهایی) و توایشدو(
قرائت دیگر: توایشیدو) راتسخیركردم. شهر"روتومنی" راگرفتم . سرزمین هایی راكه
مسخرساختم، تحت باج خود قراردادم، این قلعه راكه من به زور گرفتم ، دوباره
برقرارساختم. من آن را" آرگیشتی ایردو" نامیدم.(12)
محل قرار گرفتن كتیبه نشان
می دهد كه رودخانه مونا كه بانام سرزمین ماننا پیوستگی دارد می بایدرود آجی چای
باشد، اما كشف دستبند طلایی شاه آرگیشتی درمنطقه ییلاقی تول تالش درگیلان نشان می
دهد كه پادشاه اورارتو ازحدود اردبیل گذشته وبه تالش رسیده است. ممكن است
اودرسالهای بعد حكومت خود، به این سفر جنگی دست زده باشد. امكان اینكه عناصر كاسی
وكادوسی این دستبند طلایی راكه طبق نوشته میخی آن به خدای (هالدی) تقدیم شده، از
اورارتوها به یغمابرده باشند ضعیف است. دراواخر سده هشتم ق.م وبه تحقیق درسالهای
716 تا 713 قبل ازمیلاد یعنی قبل از لشكر كشی شاه آرگیشتی روساهینی پادشاه
اورارتوبه حدوداردبیل، سارگون دوم پادشاه آشوربه حدود شرقی آذربایجان وناحیه زنجان
حمله كرده بود. وی درشرح سفر جنگی خود به اعماق خاك ماد شرقی فهرست بلند بالایی
ازنام ایالات وفرمانروایان آنها به دست داده است كه ازمیان آنها نام "آرات پاتی "
وفرمانروای آن "مادشدوكو" یا"ماشداكو" ( بخوانید: مزداكو) بسیار حائز اهمین است.
نام آرات پاتی وماشداكو ونیز سرزمینی به نام " آندیرپاتیاتو" (قرائت های دیگر:
انتارپاتی – آندارپاتیانو) درفهرست مذكورچندین بارذكرشده است. نام "آرات پاتی"
بانام ارمنی اردبیل " ات وت" ونام " آندیرپاتیانو" ( آندارپاتیانو) بانام آذربایجان
درارتباط است. " كنودت تسون" ، " كلائوبر" و" روست" آندیرپاتیانو رابانام
آتروپاتكان ( آذربایجان ) منطبق دانسته اند. اما "نلدكه" ، " اشتراك" و " ای.م.
دیاكونوف" علیه این نظریه هستند. علیرغم مخالفت این سه تن نقشه ای كه به دوره
اشكانی وبطلمیوس نسبت داده می شود صحت ادعای "كنودت تسون" وهمفكران اورا اثبات
میكند. درنقشه فوق، شرق آذربایجان تحت عنوان "آنتروپاتیا" درشمال مدیا(ماد) نام
برده شده است.
دیاكونوف موقعیت "آندیرپاتیانو" رادرناحیه قزوین كنونی جستجو می
كند.(13) ودرنقشه ای كه ازموقعیت ماددرقرن نهم تاهفتم ترسیم كرده،
آندیرپاتیانورادرجنوب آندیا(زنجان)وبه تقریب درفاصله آوج – خرقان (درشمال استان
مركزی به مركزیت اراك) نشان داده است. (14)واضح است كه وی موقعیت " آرات پاتی
رانیزمی باید درهمان حدود زنجان – قزوین شناخته باشد، اما وی صراحتا اشاره ای به
موقعیت این "شهر دژ" نكرده است. انطباق شهر"آرات پاتی" دژآرات پاتی با حدوداردبیل
یاهمان "ارت وت " منابع ارمنی مستلزم تعیین حدود سرزمین "ایشكوزای" یا سكاهای
اشكیدا است به دلیلی كه می آید. دیاكونوف بااذعان به اینكه دراواسط قرن هفتم ق.م
پادشاهی اسكیت (ایشكوزای منابع آشوری) درهیچ نقطه ای باآشورهم مرز نبود (تاریخ ماد
233) برای تعیین موقعیت پادشاهی اسكیت مرزهای شمالی وشرقی ماننا راپیشنها می كند
وسپس به دلیل اینكه درآن زمان مرزهای شرقی ماننا( یعنی شرق آذربایجان وحدود اردبیل)
تاجبال كرانه دریای كاسپی(خزر) ممتد بوده امكان اسكان سكاهارادراین حدود ناممكن (؟)
وفقط حدود مرزهای شمالی ماننا وناحیه گنجه درجمهوری آذربایجان را محل پادشاهی اسكیت
می داند. وی برای اثبات این ادعا اشاره استرابون به وجود سرزمینی به نام "سكاسنا"
دراین حدود راكافی می داند (تاریخ ماد 233) . دلیلی كه نتیجه گیری دیاكونوف
راتاحدودی نقض ولی آن رانفی نمی كند این است كه آسار حدون فرمانروای آشور(688 – 681
ق.م) برای رسیدن به سرزمین"پاتوش آری" بركران كویرنمك درخاك مادهای دوردست كه كوه
بیكنی (به تعبیری دماوند) دركنارآن نهاده است"، بیم آن راداشته است كه كیمری
ها(بخوانید: اسكیت ها) وماننایی ها پا به میان گذاشته ومتعرض آنان گردند(كامرون،
131). دراینجا این سئوال پیش می آید كه كیمری ها (اسكیت ها – سكاها) دراین تاریخ
دركدام موقعیت جغرافیایی بوده اند كه می توانسته اند بامتحدان ماننایی خویش سپاهیان
آشوررادرراه رسیدن به پاتوش آری و"خوآرا" تهدید كنند؟ آیااستپ های مغان نمی تواند
محل پادشاهی اسكیت یاایشكوزای بوده باشد؟(15)
آیامهاجمان آشوری كه به امید
رسیدن به پاتوش آری بركران كویرنمك از طریق شهری به نام آنتارپاتی كه سارگون آن
رابه نام "آندیرپاتیانی" می شناخت به پیشروی پرداختند(كامرون 131)، نمی بایست
خطرایشكوزهاومانناهارادراراضی اردبیل وكرانه های غربی وجنوب غربی خزردرك كرده
باشند؟
ابهاماتی كه درتعیین مسیر لشكركشی آشوریان به ناحیه "پاتشوارا" وكوه
"بیكنی" كه اولی به گفته شرق شناسان پدشخوارگر(ناحیه ورامین وگرمسار) ودومی كوه
دماوند بوده است مانع ازآن نمی شود كه مادرتطبیق آنتارپاتی باآذربایجان وآرات پاتی
با"ارت وت" (ارت پات) شبهه كنیم، زیراهمانطوری كه پیشترگفته شد، درنقشه مربوط به
دوره اشكانی كه منسوب به بطلمیوس (فوت حدود 167 میلادی ) است سرزمین "آنتروپاتیا"
درحد فاصل دریاچه مارگیانه (ارومیه) تادریای هیركاتی(خزر)نموده شده است. انطباق
آنتروپاتیا یا آنتارپاتی لوحه آسار حدون آندیرپاتیانوسارگون دوم (جدآسارحدون)
باآتروپاتكان منابع پهلوی وآدوربایگان منابع سریانی وآتروپانته منابع یونانی تحول
عمده ای درنگرش سنتی به ماخوذ بودن نام آتروپاتی از نام آتروپات فرمانروای ماد
آتروپاتی ایجاد می كند.(16) همنام بودن فرمانروایان آندیرپاتیانو وآرات پاتی درلوح
سارگون كه هردو فرمانروا نام كاسپی یابه عبارتی دیگر هوریانی ماشداكو(مزداكو –
مشتاكو) داشته اند (17) وهمچنین وجود شهری به نام مشدا"مشتا" درقلمرو دولت ماننا كه
منطبق باداش تپه امروزی درنزدیكی قوشاچای (میاندوآب) می باشد.(18) این نتیجه
رابارمی آورد كه آرات پاتی وآندیرپاتیانو ازشهر _ دژهای ماننا بوده اند. برخی از
پژوهشگران جوان می گویند كه مرادازشهر اردینی درمنابع اورارتویی اردبیل می باشد.
ولی بااین عقیده نمی توان موفق شد، زیرااین شهر درنزدیكی های شهر مقدس
موساسیردرحوالی رواندوز – اشنویه بوده است. آیااردبیل دردوره مادها درقلمرودولت
مادبوده یادرتحت نفوذ عناصركاسپی وكادوسی ازنفوذ این دولت بركنارمانده است؟ پاسخ
قطعی به این سئوال درحال حاضر ممكن نیست، اما به ظن اقوی ناحیه اردبیل ازنفوذ دولت
مادبركنارنبوده است. درباب اینكه اردبیل درقالب ساتراپ نشین ماددرتركیب امپراتوری
هخامنشی بوده ویادرقالب ساتراپ نشین كاسپیانه درروایت هرودوت ، پاسخ قطعی ممكن
نیست. اما مسلم است كه دراواخر دوره هخامنشی كادوسیان وكاسپیان وساكسنیان (سكاها
ایشكوزای یااورتوكویبانتیان) یعنی اقوامی كه وجودشان درناحیه اردبیل وحوضه قره سو
ودره رود ارس واستپ های مغان به ثبوت رسیده درنبرد سرنوشت ساز گائوگامل تحت
فرمانروایی آتروپات فرمانده مادی ها وبه اتفاق مادی ها می جنگیدند. پس ازشكست
هخامنشیان درنبرد گائوگامل وفرارداریوش سوم (دارا) به اكباتان (همدان) وسقوط نهایی
هخامنشیان ، آتروپات دولت مستقل آتروپاتن راتاسیس كرد. درتركیب دولت آتروپاتن علاوه
بربازماندگان گوتی ها، لولوبی ها، هوری ها، مانناها، عناصر كاسپی وكادوسی داخل
بودند وبی گمان اردبیل نیز درسده چهارم قبل از میلاد تااوایل سده اول میلادی
درقلمرو آتروپاتن بوده است. استرابون جغرافی دان یونانی درتركیب جمعیت های ساكن
درآتروپاتن ازطوایف كوهستانی كادوسی، آمارد – كه رود قیزیل اوزن به نام آماردوس
خوانده شده، وكبرتی ها وتاپیرها(تپورها) نام برده است. وی همچنین ازدوپایتخت
تابستانی وزمستانی آتروپاتی به نام گازاكا درزمینی هموارقرارداشته بااركی به نام
"ورا" كه آن رامنطبق باگنجك یاشیز (تخت سلیمان حالیه) می دانند. ولی نام پایتخت دوم
درمتن وی از قلم افتاده است ودانشمندان باتوجه به سابقه مركزیت اردبیل درقلمروكوست
آتورپاتكان عصرساسانی ، پایتخت تابستانی بوده باشد، بااردبیل تطبیق می كنند..(19)
اردبیل چناچه ازگزارش جغرافیدانان ومورخان دوره اسلامی اخذ می شود، دست كم
دراواخر دوره ساسانی مركز آذربایجان وبه تعبیر وسیع ترمركز كوست اباختر یاكوست
آتورپاتكان بوده است. دركوست آتورپاتكان كه موسی خورنی درجغرافیای خود ازآن به
عنوان كوست كپكوه (قفقاز) نام برده سرزمین های ( استان های ) زیرداخل بودند:
1
– آتورپاتكان 2 – ارمن(هایك) 3 – اری (ری) 4 – گلان وشنجان( گیلان وزنجان) 5 – رن(
الوانك یااران یاآلبانیا) 6 – بلسكان(بلاسجان منابع عربی یادشت مغان ومیل مغان
امروزی) 7 – دلمونك(دیلمان) 8- دمباوند(دماوند) 9- تپرستان(مازندران) 10- رون
(رویان درجنوب دریای خزر) 11- سیسكان (سیونیك درشمال رود ارس تادریاچه گؤی گؤل
درارمنستان) 12- آمل ( آمل درمازندران) 13- ورجان (گرجستان)(20)
نام اردبیل
دردوره ساسانی چه تلفظی داشته دقیقا معلوم نیست. من درمقاله ای كه تحت عنوان
"اردبیل توپونیمینه داییر معلومات" درنشریه هفتگی آوای اردبیل ونشریه دانشجویی
سایان منتشركرده ام، كوشیده ام گرهی از ابهامات موجود دراین باب راباز كنم
وعلاقمندان می توانند به ان نشریات مراجعه كنند. ضمنادرموردتلفظ این نام دردوره
اشكانی نیز اطلاع روشنی نداریم. آقای داریوش به آذین براین باوراست كه چون نام
اردبیل درمنظومه ویس ورامین كه منسوب به دوره اشكانی است آمده، لذا نام اردبیل
دردوره اشكانی موجود بوده است. وجود نام اردبیل دردوره اشكانی مورد قبول است،
امادانش مافعلااجازه نمی دهد كه بگوییم اردبیل دردوره اشكانی چگونه تلفظ می شده
است. بدیهی است ترجمه ویس ورامین درسال 446 ه.ق به وسیله فخرالدین اسعد گرگانی یعنی
زمانی كه حداقل دویست سال ازرواج نام اردبیل به هیئت كنونی اش می گذشت، هیچ كمكی به
مابرای دانستن طرزتلفظ اردبیل دردوره اشكانی نمی كند. درسال 22 هجری قمری وزمانی كه
هنوز سلسله ساسانی بطور كلی برچیده نشده بود، اعراب متوجه كرسی آذربایجان ومقر
مرزبان آن دراردبیل شدند. به روایت بلاذری "مرزبان جنگجویانی راازمردم باجروان
(شهری درمغان ) ومیمذ(اهر) ونریر یا نیریز(؟) وسراه (سراب) وشیز (گنجك یاگازاكای
استرابون) ومیانج(میانه) وجاهای دیگرنزد خود گردآورده بود وچند روز بامسلمانان
(اعراب) نبردشدیدی درپیوست. سپس مرزبان باحذیفه(والی منسوب عمربن خطاب برآذربایجان
) ازسوی همه مردم آذربایجان صلح كرد..." (21)
اردبیل درطول قرون نخستین اسلامی
یعنی ازسال 22 هجری قمری تاقرن چهارم به مانند عصر ساسانی همچنان به عنوان كرسی
نشین آذربایجان دردوره های والیگری ومركز آذربایجان دردوره تشكیل امارت های نیمه
مستقل باقی ماند. دردوره فرمانروایی نخستین سلسله ترك مسلمان درآذربایجان یعنی
دردوره سلسله ساجیان (بنی ساج ) كه اصل آنهاازتركان ماوراء النهربود وبین سالهای
276 تا320 ه.ق حكومت كردند، اردبیل تختگاه این سلسله بود. باانقراض ساجیان وروی
كارآمدن سلسله كنگریان دیلمی تباربامسافریان، اردبیل همچنان پایتخت این سلسله باقی
ماند.
منابع وتوضیحات:
1- یوزف ماركوارت، ایران شهر ، 206
2- دكتر رحیم
رئیس نیا آذربایجان درسیر تاریخ ایران ، جلد دوم ، 949
3- مآخذ فوق ، 948
4- رك: تمدن وفرهنگ سیگ افراشتی درشرق آذربایجان ، نشریه هفتگی آوای اردبیل به
قلم نویسنده
5- كریستی ویلسون، تاریخ صنایع ایران، 44- 43
6- تاریخ پیشرفت
علمی وفرهنگی بشر، ازانتشارات یونسكو، ترجمه پرویز مرزبان، جلد اول بخش دوم- قسمت
اول، 32-31-30 / جغرافیایی استرابون موضوع كوسایوی یاكیسی
7- به عقیده صاحب
نظران كاسی هاشعبه ای ازكاسپی هابوده اند. اصطلاح كاسپی طبق نظر متخصصان مركب از
كاس وجمع عیلامی پی= كاسپی است.
8- اقوام مگالی تیك به اقوامی گفته می شود كه
دربنای ساختمان های خود سنگ های بزرگ وعظیم الجثه به كاربرده اند.
9-
شاپوررواسانی ، جامعه بزرگ شرق، 251
10- درمنابع آشوری نام ماننا به صورت مونا
نیزآمده است.
11- خالدی یاهالدی بزرگترین خدای مورد احترام اورارتوها بودوبه
همین خاطر است كه اورارتوها رادربرخی منابع تاریخی به نام های خالدیان وهالدیان
خوانده اند.
12- محمدجواد مشكور، نظری به تاریخ آذربایجان ، دكتررحیم رئیس نیا
ماخذ فوق جلد اول، 174.
13- تاریخ ماد، 243
14- تاریخ ماد نقشه ضمیمه به
صفحه 208
15- ریچارد .ن . فرای، میراث باستانی ایران ترجمه مسعود رجب نیا، ص
117 حل پادشاهی اسكیت رادردشت مغان می داند. وجود پادشاهی مسكوت( = ماساگت
یاماساژت) درجنوب دربند وشمال شابران كه شعبه ای ازسكاها بودند وكوروش درجنگ باآنها
كشته شد، گواهی است برحضورسكاها دردشت مغان ، عرب ها ازمسكوت بانام مسقط یاد كرده
اند.
16- ممكن است مصمت ن درآندیر پاتیانو حذف شده وكلمه به صورت آریر ( آتور)
پاتیان درآمده باشد.
17- جورج كامرون، ایران درسپیده دم تاریخ ، 117 ، متون
نوزی مربوط به عناصر هوری است وپسوند "كو" پسوندی هوریانی شمرده می شود.
18-
تاریخ ماد، 163
19- یوزف ماركوارت، ایران شهر، 39 – 38 ماركوارت علیرغم تیزهوشی
فوق العاده اش نتوانسته است محل استان شنجان رامعین كند وبه حاشیه گویی پرداخته
است. شنجان به غیراز زنجان باهیچ جایی نمی تواند انطباق داشته باشد. رك : به ص 238
ایران شهر
20- بلاذری ، فتوح البلدان ، 457
آچار سؤزلر :
اردبیل,
تاریخ,