+0 به یه ن
*********درباره منشاء نام آذربایجان***********



نوشته: دكتر‌جواد‌هیئت (١)
نام آذربایجان: درباره منشاء نام آذربایجان نظرات متفاوتى از طرف مولّفین ارائه شده است كه در زیر مورد بحث قرار خواهند گرفت
١ــ بعضى از مورخین معتقدند كه نام آذربایجان در ارتباط با وجود آتشكده‌ها در این سرزمین بوجود آمده است. به نظر این عده، آذر ( آتور، آتر) در زبان پهلوى به معناى آتش است، پات (پاد، باد) به معناى پاسدار و نگهبان و"كان" و یا "گان" (كه تلفّظ عربى آن "جان" است) پسوند مكان است، بدین معنى آذربایجان محلى است كه در آنجا از آتشكده‌ها پاسدارى مى‌شود. بعداز آمدن اعراب به این سرزمین، "‌گ" به "ج" تبدیل شده و آنرا آذربایجان گفته‌اند. مورخ بزرگ اسلام، طبرى(٣١٠-٢٢٦، هجرى) و یاقوت حموى از این نظریه دفاع كرده اند.

٢ــ بیشتر مورخین قدیمى نام آذربایجان را به آتروپات و یا آتورپاتا نسبت مى‌دهند. بنابه نوشته استرابون جغرافى دان مشهور یونانى

(١٩ م ٦٣ ق، م )، نام آذربایجان در رابطه با نام والى ماد كوچك بنام آتروپات كه در زمان داریوش سوم و به هنگام حمله اسكندر به ایران كه منجر به سرنگونى هخامنشیان گردید والى (ساتراپ) آذربایجان بوده، بوجود آمده است. وى با اسكندر از در صلح در آمد و ایالت خود را از خطر رهانیده و در آنجا سلطنتى به بوجود آورد كه بعدها نام قلمرو وى (ماد كوچك) آثروپات نامیده شد.

٣ــ بعضى دیگر از مولفّین نام آذربایجان را از منشا تركى دانسته اند، از‌جمله:

محمد حسین بن خلف تبریزى، مولّف برهان قاطع، كه آنرا در هندوستان بچاپ رسانده است ( ١٠٦٢ هجرى ) مى نویسد:" گویند وقتى آغوز ( اوغوز) آن ولایت گرفت صحرا و مرغزار اوجان كه یكى از محال ولایت آذربایجان است او را خوش آمد و فرمود كه هر یك از مردم او یك دامن خاك بیاورند و آنجا بریزند و خود به نفس خود یك دامن خاك آورد و بریخت. تمامت لشگر و مردم هر یك دامنى خاك بیاوردند و بریختند. پشته عظیمى برهم رسید، نام آن پشته را آذربایگان كرد. "سپس معناى آذربایگان را چنین توضیح مى دهد: " چه آذر به لغت تركى به معنى بلند است و بایگان به معنى بزرگان و محتشمان است" ( برهان قاطع جلد١ ص ٢٤)

دانشمند آذربایجانى میر على سیدّوف كلمه آذربایجان را از تركیب كلمات آز، ار، باى، و گان، مى‌داند و آنرا چنین معنى مى كند: " آز، نام یكى از طوایف ترك است كه در سنگ قبر "گول تكین" هم بدان اشاره شده است. (٢) در عین حال آز به معناى نیت خوش و شانس و اقبال نیز مى‌باشد. ار، در تركى به معناى انسان، مرد و قهرمان است. اگر ار را به آخر كلمات اضافه نماییم نام طایفه و ایل را مى‌سازد. مثلاً خزر(خز، ار) قاجار( قاج، ار) ، ماجار (ماج، ار)، آوار (آو، ار). باى، بیگ، بى، به معناى رئیس قبیله، حاكم و ثروتمند است. گان و قان علامت صفت و اسم فاعل است. مثل آلیشقان (معتاد، خو گرفته)، یاپیشقان (چسبنده) بعلاوه آذر به معناى مبارك هم بكار رفته است. به نظر میرعلى سیّدوف معناى آذربایگان پدر توانگر انسان و یا پدرتوانگر مبارك است. (رحیم رئیس نیا، آذربایجان درسیر تاریخ ایران جلد اول).

http://yanlizbirqiz.blogfa.com http://azyurd.blogveb.com/