از دیگر منابع مهم این دوران میتوان به «كلیات جغرافیایی ایران» اثر نجمی تبریزی (میرزا رضاخان مهندسالملك، تولد: 1296ق) اشاره كرد كه در سال 1300ش تهیه شده است. در این كتاب نیز ایران به دو دستهبندی «شش ناحیهای» و «چهار ناحیهای» تقسیم شده كه در درون هر ناحیه چند ولایت قرار گرفته است. و در مجموع، ایران از دوازده ولایت تشكیل میشود. از آنجا كه این كتاب در سال 1300 تألیف و گردآوری شده و همچنین مهندسالملك از اولین مدرّسان دارالفنون بوده است، نگاه او به مسائل جغرافیایی ایرانِ آن روز دارای اهمیت است.
دورههای جغرافیایی و كتب درسی همچون دوره جغرافیایی (1305ش) اثر عباس اقبال آشتیانی (1314ق ـ 1275ش)، دوره جغرافیایی (1310ش) اثر حسین گل گلاب، كتاب جغرافیای نظامی (1315ش) از سلطان احمد احتسابیان و... نیز منابع تكمیلی بودند. در میان این آثار، كتاب «جغرافیای نظامی» به اجمال به بررسی تمامی نواحی كشور در سالهای 1311 و 1315 میپردازد. از آنجا كه در میان مطالب این كتاب، پارهای اشكال وجود دارد، در استخراج مطالب آن در تكمیل اطلاعات، احتیاط بیشتری شده است. یكی از دلایل این امر آن است كه مقالات احمد احتسابیان كه در مجله قشون چاپ میشد، در سال 1311 در كتاب او گردآوری و چاپ شد و در فاصله سه سال دو بار تجدید چاپ گردید. در نتیجه، تغییراتِ ناشی از دگرگونیهای ایجاد شده در این فاصله، در ساختار تقسیمات كشوری در كتاب احتسابیان موردملاحظه قرار نگرفت.
مسعود كیهان در كتاب «جغرافیای مفصل ایران» (1311ش)، با تقسیمبندی متفاوتی، ایران را به 27 قسمت تقسیم و اسامی تمامی واحدها را در این 27 قسمت ذكر میكند. تقسیمبندی ایران امروز (استانهای سیگانه) را تا حدودی میتوان منطبق بر همان 27 قسمت دانست. این كتاب، به دلیل ساختار مناسب و شمول اطلاعاتی كامل، از جمله منابع اصلی ما بود.
علیرزمآرا نیز در سالهای 1320ـ1322، بخشهای مختلف ایران را در قالب مجموعه «مجلدات جغرافیای نظامی ایران» توصیف كرده است. این مجموعه بیش از شهرها و...، به ویژگیهای طبیعی مناطق، البته نه تمامی آنها، میپردازد. در این پژوهش، از نقشهها و برخی اطلاعات این مجموعه استفاده شده است.
چنان كه اشاره شد، كتاب «اسامی دهات كشور» مربوط به سالهای 1323 و 1329 پارهای اطلاعات تكمیل كننده دارد؛ اما یكی ازكتابهای مهم چاپ شده در سالهای 1328 تا 1332، كتاب ده جلدی «فرهنگ جغرافیایی ایران» است كه در دایره جغرافیایی ستاد ارتش و به همت حسینعلی رزمآرا تهیه شده است و در بردارنده اطلاعاتی درباره شهرستانها، بخشها، دهستانها، و آبادیها به ترتیب حروف الفباست. این مجموعه شامل اطلاعات جزئی، نقشههای دقیق و... است؛ البته پارهای تناقضها در اطلاعات داده شده از اهمیت، دقت، و شمول این مجموعه نكاسته است. مبنای تقسیمبندی دراین كتابها براساس تقسیمات كشوری مصوب نوزدهم دی 1316 مجلس شورای ملی است.
از دیگر كتابهای مهم، «فرهنگ آبادیهای ایران» نوشته لطفالله مفخم پایان و گروه همكاران ایشان متعلق به سال 1339 است كه در آن، نام تمامی واحدهای تقسیمات كشوری (44159 واحد) در سراسر كشور، اعم از شهر، روستا، بخش، و شهرستان، به صورت الفبایی آمده است. در كنار هر نام، طول و عرض جغرافیایی واحد و نیز وابستگیاش به بخش یا شهرستان مشخص شده است.
كتاب دیگری نیز از این دست مربوط به «فرهنگ آبادیها و مكانهای مذهبی كشور» اثر پاپلی یزدی 1367ش است. روش این كتاب با برخی تفاوت همچون كتاب مفخم پایان است، اگر چه از نظر تعداد آبادیهای ذكرشده دو برابر آن است.
منابع مهم
«كتابشناسی كتابهای مهم جغرافیایی»، متعلق به سالهای 1279 تا 1340، كه اطلاعات مهمی درباره تقسیمات كشوری در اختیار پژوهشگران میگذارند، عبارتند از:
ـ «كفایهالجغرافی جدید»، عبدالغفار نجمالدوله، بی تا، 1319ق/1279ش؛
ـ «كتاب جغرافیا»، محمدصفیخان، وزارت معارف،1325ق/ 1286ش؛
ـ «كلیات جغرافیایی ایران»، نجمی تبریزی میرزا رضاخان مهندسالملك، بی تا، 1341ق/ 1300 ش؛
ـ «جغرافیای مفصل ایران»، مسعود كیهان، چاپخانه مجلس، 1311ش؛
ـ «جغرافیای نظامی ایران»، سلطان احمدخان احتسابیان، مطبعه باقرزاده، 1311ش؛
ـ «جغرافیای ایران»، سلطان احمد احتسابیان، تهران، مطبعه طلوع فردوسی،1315ش؛
ـ «دورة جغرافیا»، حسین گل گلاب، شركت مطبوعات، 1310ش؛
ـ «مجموعه كتابهای جغرافیایی نظامی»، علی رزمآرا، 1320ـ 1325ش؛
ـ «كتاب جغرافیا و اسامی دهات كشور»، اداره كل آمار و ثبت احوال، چاپخانه مجلس، 1329ـ1331 ش؛
ـ «اسامی دهات كشور»، ج1، استانهای1 و2 و3 و4، تهران، اداره آمار و سرشماری، 1329؛ جغرافیا و اسامی دهات كشور، ج2، استانهای 5و6و7و8، تهران، اداره آمار و سرشماری، 1329؛ جغرافیا و اسامی دهات كشور، ج3، استانهای 9 و 10، چ2، تهران، اداره آمار و سرشماری، آذر1331.
ـ «فرهنگ جغرافیایی ایران» (ده جلد)، حسینعلی رزم آرا، دایره جغرافیایی ستاد ارتش، در سال 1328 تا 1332 مشتمل بر فرهنگ جغرافیایی ایران.
ـ «كتاب فرهنگ آبادیهای ایران»، دكتر لطفالله مفخم پایان، چاپخانه، فردوس،1339ش؛
ـ اطلاعات جمعآوری شده در دورههای سرشماری (1335، 1375،1365،1355،1345 و1385) به ترتیب استان، شهرستان، بخش، دهستان، شهر و آبادی، از منابع مهم مطالعاتی درباره تقسیمات كشوری در طول مراحل تحقیق بود.
گردآوری تمامی منابع
7ـ گردآوری تمامی منابع و دستمایههای پیش گفته، در كنار هم، بخش بزرگی از سیر تغییرات تقسیمات كشوری را مشخص میكرد؛ اما در برخی از دورهها همچون دوران آغازین مورد بررسی، سیمای تقسیمات كشوری به دست نمیآمد، مگر به استناد اسناد و مدارك و گزارشهای رسمی. با جمعآوری تمامی اسناد و مدارك (جدا از تصویبنامه و بخشنامهها) معلوم شد، میتوان نكات مبهم باقیمانده در میان اطلاعات را روشن كرد. پارهای از این اسناد عبارتند از: گزارشهای مختلف بخشداران، استانداران و فرمانداران، اسناد و گزارشهای مالی، آمارهای وزارتخانههای مختلف؛ مكاتبات دولتمردان و درخواستهای مردمی برای پارهای تغییرات؛ بخشنامههای قضایی؛ صورت اسامی آبادیها در سیستمهای نظامی، و... این اسناد از مركز سازمان اسناد ملی كشور و نیز بایگانیهای دفتر هیأت دولت و ریاست جمهوری و... جمعآوری شد.
شیوه تدوین كتاب
شیوه اخذ اطلاعات از مآخذ و مدارك و تنظیم آنها به گونهای طراحی شده است كه بتوان همه دادهها را با یكدیگر مقایسه و مقابله كرد. این كار هم وقتگیر و هم دشوار بود، از آن جهت كه تقسیمات كشوری طی صد سال گذشته چندین بار به صورت كلی و هر چند سال یكبار و گاه هر سال، هر چند ماه یكبار، به صورت قسمی و جزئی تغییر كردهاند؛ به گونهای كه هم ساختار و كالبد و هم محتوا را از لحاظ مبنایی دگرگون ساختهاند. تنها یك مثال وسعت تغییرات شكلی و مفهومی را برای ما روشن میكند. از مفهوم ایالت و ولایت تا استان و شهرستان و از داشتن چهار ایالت تا سی استان، فاصلهای در واقع به اندازه صد سال تقویمی راه است؛ در نتیجه، درج این تغییرات كمی و كیفی در متن یك كتاب و نمود و نمایش سیر تدریجی آنها نباید كار سادهای تلقی شود.
به هر حال، كوشش شده است كه این كلاف پیچیده به آرامی و طمأنینه باز شود. از جمله دشواریهای پژوهشگران در این عرصه، علاوه بر اختلاف مطالب، بریدگی آثار و نشانهای اطلاعاتی در بعضی از موارد است و تلاش در زمینه نكات راهنما برای دستیابی به یك پاسخ قانع كننده در این خصوص در موارد متعدد به نتیجهای نمی رسید؛ بنابراین باید به جستجو و پرسش و حدس و گمان ادامه داد تا شاید بتوان در متنی پاسخ خود را یافت. یكی از دلایل ناپیدایی دورهای مدارك، تغییرات ناگهانی و بدون اطلاعرسانی نامهای اماكن یا جدایی از یك محل و پیوستگی به محلی دیگر است.
مشكلاتی نیز از ابتدا در زمینه آمادهسازی جدولهای تقسیمات كشوری از 1285 تا 1385 وجود داشت؛ چرا كه در ترسیم جدولها امكان استفاده از روشی همسان نبود. اگر از ابتدا تقسیمات كشوری براساس تعیین استان بود و استانها، طبق قراری معین، در كنار یكدیگر قرار میگرفتند، قاعدهمند كردن گزارشها و حذف و اضافه شهرها و شهرستانها، از یك استان به استانی دیگر، كار چندان دشواری نبود.
اگر از ابتدا تقسیمات كشوری براساس تعیین استان بود و استانها، طبق قراری معین، در كنار یكدیگر قرار میگرفتند، قاعدهمند كردن گزارشها و حذف و اضافه شهرها و شهرستانها، از یك استان به استانی دیگر، كار چندان دشواری نبود. همچنین كم و بیش امكان گزارش افزایش تعداد استانها كه حاصل كاهش وسعت استانهای همجوار است، به آسانی وجود داشت؛ اما هنگامی كه تبدیل ایالات چهارگانه و چند ولایت به استانها و شهرها و بلوكهای متعدد و سپس به سیاستان به یكباره باشد، برقراری ارتباط بین تصمیمگیریهای قدیم و جدید آسان نیست.
تغییر نامها
پی بردن به تغییر مكرر نامها، كه گاه نیز دلایل آن نامعلومند، به سهولت میسر نیست. انتزاع از یك محل و الحاق به محلی دیگر و مجدداً انتزاع از محل دوم و الحاق به محل اول یا به محلی غیر از محل اول(یعنی به محل سوم) و سپس تغییر عنوان آن در تقسیمات كشوری، تسلط بر هر یك از این قسمتها را دشوار میكند. در مورد این تغییر و تبدیلهای ناگهانی در اندازههای نامتجانس، یكی از دو روش زیر، پیش رو قرار داشت:
یكی آنكه تغییر و تبدیل نامها به دنبال هم و بدون عنوانبندی به صورت تقویم تاریخی ذكر شوند؛ بیآنكه جدا شدنها و تغییر جهتها نشان داده شود و مجموع اطلاعات در كنار هم باشد. با اندكی دقت معلوم شد كه چنین روشی راهگشا نیست. درست است كه در این روش، اتفاقات تاریخی متصل به هم یا با فاصله كم، در كنار یا به ردیف، قرار میگیرند و شرح داده میشوند، اما چرایی و چگونگی امر و دخالت علل و عوامل گوناگون، كه اصولاً جامعه در متن آنها زندگی و حركت میكند، نه به هنگام گزارش و نه پس از آن، در هنگام توصیف و تحلیل، به آسانی ممكن نیست.
روش دیگری كه عملاً در پیش گرفته شد، آن بود كه وقایع و اتفاقات مربوط به یك دوره نه چندان طولانی را، كه مشخصات بیش و كم یكسانی دارند، تحت عنوان واحد دركنار هم قرار دهیم و یك امر سلسله وار و زنجیرهای را تقطیع كنیم؛ یعنی وقایع احتمالاً متصل به هم را تقطیع كنیم و وقایع و اتفاقاتی با منشأ و مبنای یكسان را در كنار هم قرار دهیم و به طبقهبندی و دستهبندی آنها بپردازیم. در واقع اتفاقات ظاهراً پیدرپی را با روش انفصالی ذیل عناوین موضوعی متفاوت بررسی كنیم.
درخصوص تغییر و تبدیلهای كم و بیش فرعی و جزئی نیز همین دو روش در برابر ما قرار داشت كه در نهایت، به این نتیجه رسیدیم كه نظیر مورد اول، از روش انفصالی پیروی كنیم؛ بدینمعنی كه در دورهای كه سیر اتفاقات آن از منطق تقریباً یكسانی پیروی میكند، مسائلی نظیر الحاق و انتزاع، تبدیل وضعیت، و... را نه تنها براساس تاریخ وقوع كه براساس عنوانهای مورد نظر طبقهبندی كنیم.
بدینترتیب خواننده پژوهشگر نه با وقایعنگاری، بلكه به مجموعه دادههای دستهبندی و طبقهبندی شده اندیشیده، درخصوص تحولات مربوط به تقسیمات كشوری، در یك دوره معین روبرو میشود و تقریباً به آسانی میتواند بسیاری از اطلاعات را خود، با مقایسه فصلها یا بخشهای مختلف، كسب كند و مثلاً دریابد كه در دوره«الف» به نسبت دوره «ب» جابهجایی موردی، یعنی انتزاع و الحاق، زیاد، اما تبدیل وضعیت روستا به شهر یا ایجاد بخش یا... اندك بوده است یا برعكس، روستاها كمتر به یكدیگر ملحق شده، اما بسیاری از روستاها عنوان شهر یافتهاند و...
برای اشراف به تقسیمات اصلی و فرعی هر استان در مقاطع مختلف، لازم بود كلیه اجزای تقسیمات استانی در فهرستهایی منسجم درج و در عین حال، كوشش شود كه در حد مقدور نظم درونی هر فهرست با نظم درونی فهرست مقطع بعد هماهنگ باشد تا امكان مقایسه فراهم آید. نمودارهای هر مقطع نیز شیوه دیگری برای وضوح بیشتر مطالب بود.
ابزار كار منحصر به فرد
به طور كلی با پیروی از این روش، كلیه اطلاعات كتابخانهای مربوط به تقسیمات كشوری در صد سال اخیر گردآوری شده است، و چنانچه مطلبی از قلم نیفتاده باشد ـ كه امیدواریم چنین باشد ـ این مجموعه، ابزار كار منحصر به فردی برای بررسیهای بعدی، كه پیشتر بدان اشاره شد، خواهد بود؛ یعنی با در دست داشتن این اطلاعات میتوان مسئولان هر دوره را در رأس تصمیمات مربوط به دوره خود قرار داد؛ وظایف و اختیارات انها را با توجه به مدارك تعیین كرد و براساس ابعاد حوزه مسئولیتشان، میزان این وظایف و اختیارات را سبك و سنگین و با توجه به عرف و رسوم محلی یا فرا قانونی بررسی كرد؛ چگونگی ارتباط مسئولان ایالات و ولایات یا استانها و شهرستانها را، براساس شناختی شرح داد كه از مسئولان هر دوره و حوزه مسئولیتشان به دست آمده است؛ و اقداماتی كه براساس اختیارات مسئولان در هر دوره و در جغرافیای حوزه مسئولیتشان و... انجام یافته است ارزیابی و شرح حال مسئولان هر دوره را تنظیم كرد.
در نتیجه، با به كارگیری چنین روشی میتوان به بررسی علل و عوامل تغییرات نظام تقسیمات كشوری در طول صدسال اخیر پرداخت و وقایع و حوادث تاریخی مهم را در هر دوره باز شناخت.
نكتههای عمدهای كه در تدوین كتاب باید مدنظر قرار میگرفت، ضمن شرح مختصر شیوه بررسی و پژوهش مطرح شد. در واقع چون موضوع بررسی سازمان اداری ایالات و ولایت، استانها و شهرستانهاست، بخش اول این پژوهش لزوماً باید به بررسی مقررات و قوانین مربوط به تقسیمات كشوری و نتایج عملی این مقررات و قوانین بپردازد. در نتیجه، فصلبندی و تدوین كتاب با توجه به این مقررات و قوانین، از یك سو، و چگونگی اعمال و اجرای آن در استانهای كشور، از سوی دیگر، باید طراحی میشد كه چنین هم شد.
تغییرات صدساله
استانها طی صد سال اخیر، از لحاظ تعداد، نامگذاری و ... تغییرات زیادی كردهاند كه در برخی، مانند آذربایجان و خراسان، بسیار عمده و در برخی دیگر، مانند زنجان و قزوین یا تهران و قم، قابل توجه بودهاند. علاوه بر این، استانهای كنونی، در مقایسه با چهار ایالت ابتدایی نیز از لحاظ عنوان و تعداد، دگرگونیهای فراوانی داشتهاند؛ بنا بر این باید در تدوین مطالب كتاب ترتیبی داده میشد كه این تغییرات معنیدار به شكلی دریافتنی در كنار هم درج میگردید. از این رو تغییرات صد سال اخیر مربوط به هر استان به ترتیبی تاریخی در پی هم آمدهاند تا سیر تحول آنها روشن باشد. در نتیجه این تحولات، هر یك در بخش خود از بهرهای خاص نصیب بردهاند، و بدین ترتیب، پایان هر بهره، آغاز بهره بعد شده است. در بهره اول نیز جدولهای مربوط به دادههای آن بهره آمده است.
به دو نكته بسیار مهم دیگر باید توجه كرد:
نخست آنكه هنگامی كه گفته میشود بر جمعیت شهرها اضافه و بنابراین، از جمعیت روستاها كاسته شده است، باید به این مطلب اساسی توجه كرد كه معمولاً تعداد جمعیت شهرها و روستاها را در بیشتر اوقات به صورت كلی به دست میدهند: تعداد كل جمعیت شهرها، از یك سو، و تعداد كل جمعیت روستاها، از سوی دیگر؛ اما به این مسأله بسیار مهم توجه نمیشود كه بسیاری از روستاها، بیآنكه دخل و تصرف دیگری در آنها شده باشد، به شهر تبدیل شدهاند و آمار جمعیتشان پس از تبدیل آنها به شهر، جزء آمار جمعیت شهرها به حساب آمده است!
در گذشتهای به نسبت نزدیك، اندكی بیش از چهارصد شهر داشتیم و هماكنون شمار این شهرها فراتر از هزار است. جمعیت روستاهایی كه به شهر تبدیل شدهاند، در شهرهای جدید (همان روستاهای قدیم)، ساكناند و بدین اعتبار شهرنشین تلقی میشوند نه اینكه روستاها خالی شدهاند. نتیجهگیریهای شتابزده و نسنجیدهای اینگونه را پیتریمسوروكین ـ جامعهشناس روس ـ در حدود شصت سال پیش خود از جمله «نابختیاریهای» آمارگیری و آمارشناسیها مطرح كرده است. اساس كار در این سنخ آمارگیری تنها شمارشهای كمّی و نادیده گرفتن علل و عوامل كیفی است.
و نیز از دیگر نابختیاریهای این قسم آمارگیری، بیان این نكته بدون سعی در علتیابی و پیگیری منطقی و علمی است كه معمولاً در آمارهای نفوس و مسكن، در خصوص خالی شدن روستاهای كوچك، مزارع، كارگاهها، و نظایر آن دیده میشود. در این اطلاعرسانی نیز به این نكته اساسی توجه نمیشود كه با ماشینی شدن زراعت و توسعه آن یا توسعه راهها و بهتر شدن شرایط برای رفتوآمدها، بسیاری از نقطههای كوچك فعالیت انسانی (نظیر مزارع، كارگاهها، مرغداریها و ...)، بیآنكه از میان بروند یا حتی از تعداد كارگرانشان كم بشود، در مركز بزرگتری گرد آمدهاند و این خالی شدن كارگاه به معنی حذف آن نباید تلقی شود و...
فهرست كامل روستاها
بنای اولیه بر آن بود كه فهرست كامل روستاهای كشور (و نیز نام شهرها، دهستانها، بخشها و شهرستانها) در این كتاب درج شود. بدین ترتیب كه آخرین تغییراتی كه در مجلدات مختلف كتاب آمده است، در فهرست نهایی بیاید و وابستگی دهستانی، بخشی، شهرستانی و استانی در ردیف مربوط معلوم شود تا جستجوگر علاقهمند كه میخواهد بداند این یا آن شهرستان یا شهر یا روستا از لحاظ وابستگی به كدام استان تعلق دارد، در فهرست الفبایی مربوط این اطلاع را به آسانی به دست آورد.
http://www.cgie.org.ir/fa/news/9701
http://yanlizbirqiz.blogfa.com http://azyurd.blogveb.com/