بؤلوم : Kenger
جمعه 10 بهمن 1393     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

اورمیه،ارومیه یا اورمو؟

ur57787665

دورنانیوز- سرویس تاریخی و فرهنگی: نام شهر به صورتهای اورمیه – ارومیه – رومیه – ارمیه – اورومیه – اورمویا – اورمیا نوشته شده است ولی با مراجعه به اسناد ادبی و بررسی قراین که تنها به چند مورد از آنها اشاره شد آنچه بیشتر از همه به چشم می‏خورد واژه «اورمو» می‏باشد بنابراین اگر فرد منصفی باشیم و به آداب و رسوم و فولکلور اهالی نیز احترام قایل باشیم باید همان واژه «اورمو»« و یا حداقل «اورمی» به کار ببریم نه اورمیه و نه ارومیه و نه واژه دیگر.

مرکز استان آذربایجان غربی که امروزه اورمیه یا ارومیه خوانده می‏شود یکی از قدیمی‏ترین شهرهای کشورمان ایران است که بیش از چهار هزار سال سابقه تاریخی دارد.

در مورد نام این شهر نظرات مختلفی ابراز شده است و گویا یکی از قدیمی‏ترین نامهای آن چی‏چست بوده است (به نام دختر زرتشت و نظر به اینکه این شهر مهد زرتشت بوده) ولی بحث ما روی نام فعلی آن است که میان اورمیه و ارومیه سرگردان است به چند نظریه در مورد نام شهر اشاره می‏کنیم و روی هر کدام بحث مختصری خواهیم داشت.

۱- ساده ‏ترین تحلیلی که از نام شهر به عمل آمده و در کتب چندی به آن اشاره شده این است که آن را اورمیه دانسته به اور+ میه (میاه) تجزیه کرده‌‏اند و عقیده این تحلیل‏گران آن است که اورمیاه واژه‌‏ای عبری است. «اور» به معنی شهر (همانند اورشلیم) و میاه جمع «ماء» به معنی آبها و اورمیاه یعنی شهر آبها. همانگونه که اورشلیم به معنی شهر سلامتی است.

این نظریه بسیار ساده‌‏لوحانه به نظر می‏رسد و گویا مستمسک نظریه ‏پردازان آن اشتراک واژه «اور» در دو شهر اورمیه و اورشلیم بوده و در ادامه اشاره می‏کنیم که اصولاً (میه)ای در میان نیست تا تبدیل به «میاه» شود و این شهر در سابقه تاریخی خود جمعیت غالب یهودی نداشته که نام شهر یادگاری از آنها باشد.

۲- گروه دیگری بر این عقیده‌‏اند که این شهر سرزمین اورارتوها بوده است و نام اورمیه با نام اورارتوها در ارتباط است و از آنها باقی مانده است. این گروه اورمیه را قبول دارند نه ارومیه را.

۳- عده دیگری می‏گویند این شهر از قدیم ‏الایام دروازه روم بوده است (ترکیه فعلی). بنابراین با پسوند نسبیت تبدیل به رومی و با پسوند “ه” مکان به شکل رومیه در آمده است و از آنجایی که تکلم شهر به زبان ترکی بوده و ترکان عادت داشته‌‏اند و دارند که معمولاً به اول اسامی الف زایدی اضافه کنند همچون شنبه=ایشنبه و رضا=ایرضا به رومیه نیز الفی اضافه کرده آنرا اورومیه یا ارومیه نموده‌‏اند.

این نظریه از چند جهت ضعیف به نظر می‏رسد اول اینکه دروازه روم آنچنان که از بقایای جاده ابریشم نیز مشخص است از شمال استان بوده است نه از این شهر و دوم اینکه چرا اهالی ترک زبان شهر برای ساختن نام شهر خود از دستور زبان عربی پیروی کردند؟

۴- اورمان (ORMAN) در ترکی به معنی جنگل است عده قلیلی نام شهر را مشتق از اورمان دانسته و مدعی می‏شوند که شهر جنگلهای وسیعی داشته است. این نظریه سست‏تر از موارد قبلی است.

۵- پنجمین نظریه‏‌ای که مطرح می‏کنیم نام شهر را با نام شهر اورومچی در ترکستان چین (ایالت سین‏کیانگ) در ارتباط می‏داند بر اساس این نظریه خاستگاه اصلی ترکان آسیای میانه و ایالاتی از چین است و اقوام ترک در طول تاریخ به طور دسته جمعی یا انفرادی مهاجرتهای متعددی را به سمت غرب انجام داده‌‏اند. به طوری که امروزه ملل ترک تا غربی‌‏ترین نقاط اروپا پراکنده شده‌‏اند. ترکستان چین که تا چندی قبل دولت مستقلی بود دو شهر بزرگ و تاریخی دارد. اورومچی و قشقر (کاشغر). اورومچی که مورد بحث ماست و عده‏‌ای نام عشایر قشقایی در جنوب کشورمان را نیز مشتق از قشقر دانسته‏‌اند (هر چند در این مورد نیز نظریات دیگری مطرح است). رسم بر این بوده و الان نیز است که وقتی مهاجرینی از یک منطقه به منطقه دیگر می‏روند نام محل اصلی خود یا نام طایفه و عشیره خود را به محل تازه اطلاق می‏کنند و ما این هر دو را در اورمی مشاهده می‏کنیم. می‏توانیم اینگونه در نظر بگیریم که طوایفی از ترکان به محل این شهر و محل روستاهای اطراف کوچیده‏‌اند.

گروهی از آنها محل تازه خود را به نام شهر و آبادی اصلی خود نامگذاری کرده‏‌اند همچون اورمی از اورومچی و توپراق قلعه (روستایی در شمال شهر) که در عین حال نام یک محل تاریخی در آسیای میانه نیز می‏باشد و تعداد زیادی از همان مهاجرین محل جدید خود را به نام عشیره و طایفه خود نامیده‌‏اند همچون چونقورالی – دانقیرالی – یاغمورالی – سوروک – بدکی (نام روستاهایی در اطراف اورمی) و دوه‏لی (روستایی در سلماس) که به ترتیب از نام طایفه‏‌های چونقورلو – دانقیرلی – یاغمورلو – سوروکلو – بدکی -دوه‏لیخانلی گرفته شده‌‏اند. لازم به تذکر است که بیشتر طوایف فوق‌‏الذکر الان هم در میان قشقاییان به صورت طایفه‌‏ای زندگی می‏کنند. بنابراین فرض ما اینگونه شکل می‏گیرد که یک گروه از اقوام مهاجر از ترکستان هنگام ورود به ایران دو شاخه می‏شوند یکی به منطقه آذربایجان مهاجرت می‏کنند و آبادی‌های فوق‌‏الاشاره و بسیاری از آبادی‌های دیگر را به نام طایفه یا موطن اصلی خود نامگذاری می‏کنند و گروه دیگری از همان طوایف به جنوب کشور رفته و عشایر قشقایی را تشکیل داده‌‏اند و نام عشیره‌‏ای خود را همچنان حفظ کرده‌‏اند[۱]، ما اورمیه یا ارومیه را قبول نداریم و اصولاً پسوند یه=ye  بعداً به نام شهر اضافه شده است.

بحث تاریخی و بررسی اسناد تاریخی در این مورد را به مورخین وا می‏گذاریم و به چند سند ادبی اشاره‏‌ای خواهیم داشت:

۱- در یک مثل فولکلوریک ترکی آذربایجانی آمده است:…گل اوخو بیزیم دیلی – بیزیم دیل اورمو دیلی – اورمودان گلن آتلار… در این سند شفاهی که از قرون کهن در سینه مردم آذربایجان باقیمانده نام شهر «اورمو» آمده است.

۲- آشیقها، نوازندگان محلی آذربایجان هستند که اکثراً مشاور و همه‌‏کاره قوم نیز بوده‌‏اند. سابقه تاریخی آنها چندین هزار سال است. ولی قدیمی‏ترین آشیق آذربایجان که اشعارش را در دست داریم آشیق قوربانی است که معاصر شاه‌‏اسماعیل صفوی بوده. در جایی از دیوان آشیق قوربانی می‏خوانیم:

اورمونون یوللاری دوزوم-دوزومدور / اورمو کاروانینین یوکو اوزومدور

در اینجا نیز نام شهر «اورمو» آمده است و به اصلی‏ترین محصول شهر در آن دوره تاریخی (حدود پانصد سال پیش از این) یعنی انگور اشاره شده است که هم‏‌اکنون نیز از محصولات عمده شهر می‏باشد.

۳- در دوره‏‌های متأخر سری هم به دیوان میرزا علی معجز شبستری می‏زنیم. ایشان از شعرای معاصر رضاخان بوده و در چند جای دیوانش لفظ اورمو آورده است به عنوان مثال:

ائدنده اورمونو اشغال اسماعیل آقا / آخیردی سئل کیمی بیچاره ازرقین قانی.

۴- بعد از نام همه شخصیت‌های تاریخی شهر چون حسام‏‌الدین چلبی و صفی‏‌الدین همواره واژه اورموی آمده است و این نشان‏‌دهنده آن است که نام شهر اورمی بوده چون اگر نام شهر اورمیه بود در ساختن صفت نسبی از آن «ی» حفظ می‏شد و باید می‏گفتیم حسام‏‌الدین اورمیوی، همچنانکه در نسبت دادن شخصیت‌هایی از شهرهای قونیه و ملطیه به آن شهرها همواره «قونیَوی» و «ملَطیَوی» گفته شده است نه قونَوی و مَلَطَوی.

تذکر: معمولاً در زبان روسی و به تبع آن در زبان آذربایجان رایج در شمال رود ارس همچنین در تعدادی از زبانهای خارجی مخصوصاً نامهایی که به مصوت ختم شده‌‏اند الف زایدی می‏آید که در مصوتها با یک «ی» نیز همراه است همچنانکه نامهای اندونزی، ژاپن و آلمان به صورت اندونزیا، یاپونیا و آلمانیا تلفظ می‏شود.

بنابراین با این مدل «اورمو» به شکل «اورمویا» در می‏آید که می‏تواند به راحتی به اورمیا و ارومیه تبدیل شود و شاید یکی از دلایل تبدیل اورمی به اورمیه در اثر کثرت استعمال استفاده از این شیوه باشد که رفته رفته بر سر زبانها افتاده و رایج شده است.[۲]

معنی لغوی اورمو: در مورد معنی لغوی اورمو می‏توانیم بگوییم که می‏تواند مشتق از مصدر ترکی «اورماق» شکل قدیمی «وورماق» به معنی زدن، نشانه‏‌گیری کردن و معانی قریب به آن باشد. اورماق در دیوانهای شعرای آذربایجان مکرر آمده است به عنوان مثال حکیم فضولی می‏فرماید:

دم خیر سؤزوندن اور دمادم / ور خیر دئمزسن ابسم ابسم

بنابراین «اوروم» به معنی محل نشانه‏گیری و هدف و آماج و اورومچو به معنی نشانه‏‌گیر و تیرانداز خواهد بود.

از یک زاویه دیگر نیز می‏توانیم به مسئله نگاه کنیم و آن این است که شهر اورومچی در چین به احتمال قوی در مسیر و در اوایل جاده ابریشم قرار داشته و عده زیادی از افراد آن به اروپا (روم) به تجارت می‏رفته‏‌اند و از این جهت «رومچو» و با اضافه کردن الف زاید ترکی «اورومچو» نامیده می‏شده‌‏اند. رفته رفته همین نام روی شهر باقیمانده است یا شاید همین اورومچوها شهر اورومچی را ساخته‏اند و بعد تعدادی از آنها به آذربایجان مهاجرت کرده و محل خوش آب و هوای آن را پسندیده و در آن ساکن شده‏‌اند و آنرا با روم (اوروم) برابر دانسته‏‌اند. (اورومو بولدوق = روم را پیدا کردیم).

اورومو= اورمو

لازم به تذکر است که در زبان ترکی به تاجرانی که به یک شهر بیشتر مسافرت داشته‏اند نام همان شهر با پسوند «چی» اطلاق می‏شد همچنانکه امروز هم در میان نام خانوادگی تعدادی از هم میهنامان به نامهایی چون تهرانچی و استانبولچی برخورد می‏کنیم (باکیچی‏نین سؤزو سووو کاغیذی-مرحوم شهریار)

– کوتاه سخن اینکه در یک جمع ­بندی از مطالب بالا مشاهده می‏کنیم نام شهر به صورتهای اورمیه – ارومیه – رومیه – ارمیه – اورومیه – اورمویا – اورمیا نوشته شده است ولی با مراجعه به اسناد ادبی و بررسی قراین که تنها به چند مورد از آنها اشاره شد آنچه بیشتر از همه به چشم می‏خورد واژه «اورمو» می‏باشد بنابراین اگر فرد منصفی باشیم و به آداب و رسوم و فولکلور اهالی نیز احترام قایل باشیم باید همان واژه «اورمو»« و یا حداقل «اورمی» به کار ببریم نه اورمیه و نه ارومیه و نه واژه دیگر.

و اما ساده‏ ترین تحلیل که سهل‏ الوصول‏ ترین معنی را نیز دارد و نظریه اصلی خود اینجانب به شمار می‏ آید این است که اورمو از دو کلمه اور+مو تشکیل یافته.

اور تلفظ قدیمی «قور» از مصدر «قورماق» به معنی بنا نهادن و آباد کردن گرفته شده است که معنی شهر نیز از آن استخراج می‏شود و «مو» معنی «من» می‏دهد در زبان سومری به جای کلمات من – سن واژه‏ه‌ای مئ – سئ (ME-SE) به کار می‏رفته است و اورمو یا اورمه با این حساب «شهر من» معنی می‏دهد. همین واژه (مئ) در کلمه مئآنا(میانه) نیز خودنمایی می‏کند و نام این شهر نیز به معنی (مادر من) و سئآنا(چیانه) در منطقه سولدوز به معنی (مادر تو) می‏باشد.

به همین صورت است کلمه «ماوانا». مئ + وانا= آبادی من.

[۱] مطالب اشاره شده در حد نظریه مطرح شده‌‏اند چنانکه نظریات دیگری مطرح‌اند که نشان‏‌ دهنده مهاجرت آن اقوام (اورومچی و قشقر و امثالهم) از منطقه اورمی هستند.

[۲] دکتر توحید ملک‌زاده در این مورد نظر دیگری دارد. طبق نظر ایشان کاربرد واژه ارومیه توسط مرحوم تمدن بوده است که ایشان نیز برای خود دلایلی داشته است.(رجوع شود به کتاب »تاریخچه دارالنشاط اورمیه« تألیف دکتر توحید ملکزاده دیلمقانی).

نویسنده: استاد بهرام اسدی

http://durnanews.ir/?p=10443



http://yanlizbirqiz.blogfa.com http://azyurd.blogveb.com/