نوشته شده توسط دکتر حسن-م.جعفرزاده
قاف، کوهی افسانهای است که در برخی از قصص آذربایجان اسم این کوه را به وفور شنیدهایم. این کوه افسانهای در باورهای اسلامی فارسی و ترکی مقدس شمرده می شود. بعضی آنرا با "قفقاز" (قاف+قاز) از یک ریشه و برخی با kof(کوه)هم ریشه میدانند و البته برخی منابع هم "قاف" را همان "البرز" (ائل بوروس) میدانند. در فرهنگها دربارهی «قاف» آمده است:
-"قاف" نام کوهی است که گرداگرد عالم است و گفتهاند که از زمرد است و پانصد فرسنگ بالا دارد و بیشتر آن در میان آب است و هر صباح چون آفتاب بر آن افتد شعاع آن سبز نماید و چون منعکس گردد کبود شود(آنندراج)
- کوهی است از زبرجد که برگرد زمین است و پانصد فرسنگ بالای اوست.گرد برگرد آب دارد و چون آفتاب بر وی تابد شعاع سبز آن بر آب آید و منعکس شود و آسمان از آن لاجوردی نماید و اگر نه آسمان به غایت سپید است(کشف)
این کوه افسانهای نامش در قرآن نیز آمده و مفسران آنرا کوهی می دانند محیط بر زمین و گویند از زبرجد سبز است و سبزی آسمان از رنگ اوست و آن اصل و اساس همه کوههای زمین است.(اینترنت)
«قاف»در منابع اسلامی:
در قرآن مجید آمده است: «ق و القرآن المجید»(سوره ق آیه 1). بعضی از مفسرین در تفسیر آن آوردهاند که «ق» نام کوهی است که صفاتش در بالا ذکر شد(ابوالفتوح ج 1ص 131 و نیز رجوع شود به کتاب کشف الاسرار ج9 ص 273 و فخر رازی ج 7 ص 411 و بیضاوی ج 2 ص 455 و منهج الصادقین ج 3 ص 163). در تفسیرآیه:«ق والقرآن المجید» (سوره.ق آیه1) مفسرینی مثل ابوالفتوح رازی(ج1 ص131)،کشفالاسرار(ج9 ص237)،فخر رازی(ج7ص411)، بیضاوی (ج2ص455) و منهاجالصادقین (ج3ص163) صفاتی ذکر کردهاند که برای نمونه در کشفالاسرار میخوانیم:
- «ذوالقرنین گرد عالم میگشت تا به کوه قاف رسید و گرد کوه قاف، کوههای خُرد دید. ربالعالمین کوه را با وی به سخن آورد تا از وی پرسید که؛ ما انت؟بعنی تو چه باشی؟ و نامت چیست؟ گفت: منم قاف، گرد عالم درآمده، گفت: این کوههای خرد چیست؟ گفت: این رگهای من است و در هر بقعتی و در هر شهری از شهرهای زمین از من رگی بدو پیوسته است. هر آن زمین که به امر حق آن را زلزله خواهد رسید,مرا فرماید تا رگی از رگهای خود بجنبانم که با آن زمین پیوسته، تا آن را زلزله افتد.» [کشفالاسرار ج9 ص274]
«مراد از نوید قاف همان کریمه "و لدینا مزید" سورهی مبارکه قرآن است که امید به این نوید قرآن است. منتهى تا انسان در مقام صعود بتواند به قله بلند قاف برسد تا این نوید را با گوش جان بشنود کارى است بس دشوار چه بسا محال مى نماید.»(منبع:اینترنت) درباب اینکه ذوالقرنین چه کسی است نظرات مختلفی وجود دارد. برخی او را "اسکندر" می داند و البته این اواخر از جمله آیت الله طباطبایی در تفسیر المیزان ذوالقرنین را "کوروش" می داند اما قبلاً محمد افندی در کتاب وعظ خود به نام "عرایض القران و نفایس الفرقان" که عربی است معتقد است اسکندر ذوالقرنین همان "اوغوزخان آتا" است و اسماعیل حقی نیز همن نظر را تایید میکند. حتی بعضی از محققین اسکندر دو شاخ را که در قرآن آمده است همان "مته اوغوزخان" میدانند و همین نظر را دانشمند "قوجا تورک" نیز دارد. (منبع:جلال بیگدلی-تورک میتولوژیسی) چرا که در دیوان لغاتالترک آمده است که؛نام ترکمن را اسکندر بر بعضی از طایفه های ترک نهاد و خوب میدانیم که نام نهادن بر طایفه، وظیفه جد و بزرگ ایل است و این اسکندر همان اوغوزخان است و این اسکندر را بیشتر احمدیسوی, نظامی، نوایی و کاشغری آفریده است.(جلال بیگدلی-تورک میتولوژیسی) .در ادبیات اسلامى کوه قاف که نشیمنگاه سیمرغ است...
http://yanlizbirqiz.blogfa.com http://azyurd.blogveb.com/