بؤلوم : Kenger
یکشنبه 28 اردیبهشت 1393     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

آذرشهر یا همان "توفارقان" سابق در 54 كیلومتری تبریز واقع است كه با دریاچه­ی ارومیه 10 كیلومتر فاصله  دارد و در مشرق آن واقع شده است.آذرشهر یكی ازقدیمی­ترین شهرهای  استان آذربایجان شرقی می باشد.

مبانی تحقیق

1-در این تحقیق درهر بحث,اولین واژه­ی كاربردی اسمی است كه توسط مردم منطقه در مورد آن مكان استعمال می­شود.دومین واژه­ی كاربردی اسامی روستاها در منابع فارسی و نوشتاری است كه  عموماً در قرن اخیر به این اماكن اطلاق شده است كه اسامی مجعول به شمار می­روند.این اسامی بیشتر در دوره­ی پهلوی بر این اماكن نهاده شده است كه مربوط به سیاست­های رضاخانی مبنی بر تغییر اسامی غیرفارسی است كه اسامی  را تا حد امكان به  نزدیك­ترین مشابه فارسی شبیه سازی و تغییر می­دادند مثلاً "گیله دی" به"گیله ده" یا "لومه دئش" به "لمه دشت" و چنانچه  در جایی این طرح جواب­گو نمی­بود  كلاً اسم منطقه از بن  به اسمی  دیگر تغییر داده می­شد مثل   "سولدوز" به "نقده" یا "خیاو" به " مشگین شهر"و" توفارقان " به "آذرشهر" و....

 سومین واژه­ی كاربردی نیز آوانگاری همان واژه­ی اول (واژه­ی كاربردی توسط مردم) با الفبای تركی لاتین می باشد.

2- اكثریت اسامی مجعول  یعنی دومین واژه­ی كاربردی  در مورد اسامی هر منطقه در لغت­نامه­های فارسی یافت نگردید.برای مثال "انگی ائو" یكی از محلات  توفارقان كه در نگارش "انگراب" نوشته می­شود در هیچ لغت نامه­ی فارسی- از جمله كامل­ترین آنها یعنی  لغت نامه­ی دهخدا- یافت نگردید,حال اینكه "انگی ائو" در تركی  دارای معنی و مفهوم...


+0 به یه ن

Ferhenge Cografiyayi Mellie Türkane İran Zamin
Ferhenge Cografiyayi Mellie Türkane İran Zamin 
1-Ci Cild

Mahmud Penahiyan 
Fars Ebced 
Urmu Turuz 2014 
فرهنگ جغرافیایی ملی تركان ایران زمین
جلد 1
محمود پناهیان

بو كیتابی راشدی جنابلاری اؤزل كتابخاناسیندان توروزا تاپشیرمیشدیر

0638- Sözlük Ferhenge Cografiyayi Mellie Türkane İran Zamin Mahmud Penahiyan Fars Ebced Urmu Turuz 2014


http://turuz.com/post/ferhenge-cografiyayi-mellie-turkane-iran-zamin-mahmud-penahiyan-fars-ebced-urmu-turuz-2014.aspx?lang=tr



بؤلوم : Kenger
شنبه 27 اردیبهشت 1393     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

فهرست كامل روستاها

بنای اولیه بر آن بود كه فهرست كامل روستاهای كشور (و نیز نام شهرها، دهستانها، بخشها و شهرستانها) در این كتاب درج شود. بدین ترتیب كه آخرین تغییراتی كه در مجلدات مختلف كتاب آمده است، در فهرست نهایی بیاید و وابستگی دهستانی، بخشی، شهرستانی و استانی در ردیف مربوط معلوم شود تا جستجوگر علاقه‌مند كه می‌خواهد بداند این یا آن شهرستان یا شهر یا روستا از لحاظ وابستگی به كدام استان تعلق دارد در فهرست الفبایی مربوط این اطلاع را به آسانی به دست آورد.

آنچه در این فهرست بیش از همه اهمیت دارد، فهرست مربوط به روستاهاست كه بیشترین تعداد را از لحاظ نام در بردارد و از جهات متعدد تاریخی، جغرافیایی و حتی زبان‌شناختی دارای اهمیت ویژه است. بدین معنی كه: نخست روستاهایی كه از میان رفته‌اند یا با دیگر روستاها یكی شده‌اند، در این فهرست...



بؤلوم : Kenger
شنبه 27 اردیبهشت 1393     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

از دیگر منابع مهم این دوران می‌توان به «كلیات جغرافیایی ایران» اثر نجمی تبریزی (میرزا رضاخان مهندس‌الملك، تولد: 1296ق) اشاره كرد كه در سال 1300ش تهیه شده است. در این كتاب نیز ایران به دو دسته‌بندی «شش ناحیه‌ای» و «چهار ناحیه‌ای» تقسیم شده كه در درون هر ناحیه چند ولایت قرار گرفته است. و در مجموع، ایران از دوازده ولایت تشكیل می‌شود. از آنجا كه این كتاب در سال 1300 تألیف و گردآوری شده و همچنین مهندس‌الملك از اولین مدرّسان دارالفنون بوده است، نگاه او به مسائل جغرافیایی ایرانِ آن روز دارای اهمیت است.

دوره‌های جغرافیایی و كتب درسی همچون دوره جغرافیایی (1305ش) اثر عباس اقبال آشتیانی (1314ق ـ 1275ش)، دوره جغرافیایی (1310ش) اثر حسین گل گلاب، كتاب جغرافیای نظامی (1315ش) از سلطان احمد احتسابیان و... نیز منابع تكمیلی بودند. در میان این آثار، كتاب «جغرافیای نظامی» به اجمال به بررسی تمامی نواحی كشور در سالهای 1311 و 1315 می‌پردازد. از آنجا كه در میان مطالب این كتاب، پاره‌ای اشكال وجود دارد، در استخراج مطالب آن در تكمیل اطلاعات، احتیاط بیشتری شده است. یكی از دلایل این امر آن است كه مقالات احمد احتسابیان كه در مجله قشون چاپ می‌شد، در سال 1311 در كتاب او گردآوری و چاپ شد و در فاصله سه سال دو بار تجدید چاپ گردید. در نتیجه، تغییراتِ ناشی از دگرگونیهای ایجاد شده در این فاصله، در ساختار تقسیمات كشوری در كتاب احتسابیان موردملاحظه قرار نگرفت.

مسعود كیهان در كتاب «جغرافیای مفصل ایران» (1311ش)، با تقسیم‌بندی متفاوتی، ایران را به 27 قسمت تقسیم و اسامی تمامی واحدها را در این 27 قسمت ذكر می‌كند. تقسیم‌بندی ایران امروز (استانهای سی‌گانه) را تا حدودی ...


بؤلوم : Kenger
شنبه 27 اردیبهشت 1393     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

عنوان كتاب « ایران» است كه نخستین كتاب آن صدسال اخیر را در برمی‌گیرد. در نتیجه، كتاب به یك معنی تاریخ است؛ اما به معنای دیگر تاریخ نیست. «تاریخ» است از آن جهت كه سیر تغییرها و تبدیلها و تحولات، انتزاعات، ایجادها و الحاقهای نقاط گوناگون كشور را با تمامی جزئیات آن بیان می‌كند و از صدسال پیش تا سال ۱۳۸۵ را كه پایان پژوهش است، نقطه به نقطه و جزء به جزء بیان می‌نماید.

اما تاریخ نیست؛ چون آنچه را این نقطه‌‌ها از جهان اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بین‌المللی در بر دارند، به رشته تحریر در نمی‌آورد؛ و نیز به ارتباط هر نقطه با خارج از محدوده كنونی ایران نمی‌پردازد. از این جهت، وصف ما وصفی تاریخی نیست. اما خواننده از آغاز هر مطلب مربوط به هر استان تا هنگامی كه آخرین جدول را، كه مربوط به تحولات سالهای پایانی است، ملاحظه می‌كند و درباره آن می‌اندیشد، در ظرف و متن تاریخ به نظاره می‌پردازد و اگر علاقه و یا انگیزه‌ای برای دانستن رخدادها نداشته باشد و بخواهد...


بؤلوم : Kenger
شنبه 27 اردیبهشت 1393     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

 

 

اشاره: شاید كمتر كسی می‌دانست یا باور می‌كرد مرد پرآزرم و كم‌گویی چون شادروان دكتر حبیبی در چند سال پایان عمر كه دست به گریبان بیماری نیز بود، آن‌چنان سرگرم كارهای بنیادی و علمی است كه مدتها پس از خاموشی‌اش، باز كتابها و مقاله‌هایی به خامه پربار او منتشر خواهد شد كه یكی از آنها نوشتار زیر است كه به همت بنیاد ایران‌شناسی در كتابی سترگ به همین نام چاپ شده است. یادش را گرامی می‌داریم و به روانش درود می‌فرستیم.

***

از دیرباز، از زمانی كه حاكمی با توانایی محدود یا با نفوذ حكمی گسترده، با هر منشأیی كه برای قدرت خود قائل بود، بر قلمرویی فرمان می‌راند، عملاً بخش اجرایی این فرمانروایی را تقطیع می‌كرد و به یاری دستیارانی معین در گوشه و كنار سرزمین تحت حكم خویش، فرمان خود را به مرحلة ‌اجرا درمی‌آورد. این تقطیع نظام یافته و ایجاد سلسله مراتب اداری و سیاسی را در یك سرزمین بزرگ اصطلاحاً «تقسیمات كشوری» می‌خوانند.

تقسیمات كشوری در ایران، یعنی تقسیم كشور به ایالات، ولایاتر استانها و شهرستانها و…، سابقة طولانی از عهد باستان دارد. برآمدن هر نظام سیاسی همراه با ایجاد سازمانهای اداری و سیاسی خاصی بوده است و این امر از دوران ماد و هخامنشی و تقسیم ایران به شهرها و ساتراپی‌ها تا پس از اسلام، كه سازمان ولایات و ایالت به مرور در ایران شكل گرفت و گسترة سترگ ایران به بخشهای مختلفی تقسیم شد، با فراز و نشیب‌هایی پی گرفته شده است. در این میان، گاه حدود مرزها اندكی آن سوتر و این سوتر تغییر یافت؛ اما به‌ رغم این جابه‌جا شدنهای فراوان، ساختارهای اصلی تقسیمات كشوری حفظ شد و ایران در پیكرة اصلی خود همواره خراسان و سیستان، آذربایجان و ...


بؤلوم : Kenger
دوشنبه 22 اردیبهشت 1393     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

وقتی یك محقق چنین تصور كند كه مردم منطقه، «صومعه» را لهجه‌دار و به غلط «صوما» می‌خوانند، باید هم سوماسرا (sumäsarä) را صومعه‌سرا!!! ثبت كند و ما هرچه فكر كنیم ربط بین صومعه و سوماسرا را نیابیم.
و به همین خاطر است كه هرگز نفهمیدیم كه چرا كوجه‌اسبان (kujesbän) را اصفهان كوچك! یا همان كوچصفهان ثبت كرده‌اند. وقتی دلیل این اشتباه‌ها را نفهمیدیم دست به داستان‌سرایی و خلق وجه‌تسمیه‌های مسخره می‌زنیم.
لونَیْ (lonay) هم شد لونَك (لابد بر وزن پونك!) و لاجُؤن (läjon) هم تبدیل به لاهیجان شد و یا نام پولُرود (Pulorud) در روی نقشه‌ها، تبدیل به پُل‌رود (رودی با یك پل!) می‌شود و هیچ‌كس نیست كه بگوید: پل كه واژه‌ای فارسی است و در گیلكی، پل را پورد می‌گویند.

از این میان، دوست دارم وجه‌تسمیه واقعی سه اسم‌مكان را كه به اشتباه ثبت شده‌اند نقل كنم:
اَته‌كو (ate-ku)، یعنی همان كوه معروف در جنوب لنگرود كه امروزه همه به جز مردم محلی آن را «عطاكوه» می‌نامند. اته‌كو یعنی كوه رو به آفتاب. اَته از اَفتُؤ (aftow) یا آفتُؤ گرفته شده است و هیچ ربطی به نام آقایی به نام عطا ندارد!!! این قضیه در فرهنگ گیل و دیلم پاینده لنگرودی و نیز فرهنگ مرعشی به صراحت عنوان شده است.

منطقه‌ای كه امروزه به آن جواهردشت گفته می‌شود، آن‌طور كه از اهالی محلی آن شنیده‌ام جؤردشت (جؤر به معنای بالا) نام دارد. گرچه امروزه مردم محلی نیز جواهردشت بودن جؤردشت را كم‌كم باور كرده‌اند!

و دیگری، دیله‌مؤن (dilamon)، همان منطقه باستانی است كه دیلمان (deylamän) ثبت شده است. دیل (dil) یعنی محوطه محصور. مانند گؤدیل (gow dil) به معنی جای محصور برای نگهداری گاو. دیل در برابر سرا (sarä) یا سارا (särä) به معنی جای باز و بدون دیوار است. جانِ دیل (jäne dil) هم معنی درون ِ جان و خیلی عزیز را می‌دهد.
مؤن(mon) نیز پسوند مكان بوده و بر استقرار و ماندن و سكون در برابر حركت دلالت می‌كند. (در فارسی خانمان، گفتمان و…)
بر همین اساس؛ لوله‌مؤن یا لوله‌مان(lulamän) : نیستان. شلمؤن(shalmon) : جایی كه شله (نوعی پیله ابریشم) وجود دارد. آله‌مان(älamän) : جایی كه آل (نوعی پرنده) ساكن است.

منبع :"سایت ورگ"


بؤلوم : Kenger
سه شنبه 16 اردیبهشت 1393     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

نحوه نامگذاری روستاهای تركمن

«  اسم كلمه ایست كه به وسیله ی آن كسی یا چیزی را می خوانند.» این كلمات خود طیف گسترده ای از معانی را شامل می شوند و عموما متاثر از تاریخ و فرهنگ بوده، با شرایط زیست محیطی، اقتصادی، باورها و آرزوهای آن جامعه ارتباطی تنگاتنگ دارند.

نركمانان پیش از اسلام، بنابر باورهای شامانیستی خود نهادهای طبیعت را مقدس می شمردند. بدین لحاظ اسامی برگرفته از طبیعت و محیط، در بین آنها از جایگاه خاصی برخودار بود. نام فرزندان اوغوز خان: گون (خورشید)، آی (ماه)، ییلدیز (ستاره)، گُوك (آسمان)، داغ (كوه)،‌ دنگیز (دریا)‌ خود نمونه ای صریح بر این مصداق است.

امروزه در بین تركمنان ایران نام گذاری براین اصول با اینكه رنگ و روی سابق را ندارند، ولی با این حال توانسته است موجودیت نسبی خود را حفظ كند. مثلا " دانگ آتار " ( وجه تسمیه نوزادی كه به هنگام سپیده سحر به دنیا آمده باشد)، غمیر ( وجه تسمیه نوزادی كه به هنگام بارش باران به دنیا آمده باشد)، تویلی (عموما به نوزادی اطلاق می شود كه در طول مراسم جشن و عروسی به دنیا آمده باشد)، ییلدیریم  (رعد و برق)، آی لار ( ماهان) از نام های متداول تركمنی هستند.

باز در ارتباط با الهام گیری از طبیعت و شرایط زیست محیطی نام حیواناتی چون قوچ، آرسلان ( شیر)، قورد (گرگ)، ییلغی (گله اسب)، مارال (آهوی ماده)، كوشك (بچه شتر)، سونا (مرغابی ماده) نیز به عنوان اسم برگزیده می شوند كه انعكاسی از تمایل قلبی نامگذاران آن است. آنها با این تسمیه آرزو می كنند كه نوزاد در اوصافی همچون قدرت، شهامت، زیركی، چالاكی، وقار،‌ متانت و زیبایی هم ردیف حیوانی باشند كه نام او را برگزیده اند.

آمال و آرزو های والدین به عنوان یكی از مهم ترین عوامل موثر بر امر نام گذاری، از حیطه اعمال وسیعی برخوردار است. باتیر به معنی باشهامت، بایار به معنی ارباب، سرور و آقا، مرگن به معنی تیرانداز ماهر و چیره دست، تایماز به معنی قرص و محكم و پابرجا، تعدادی از این اوصاف هستند كه والدین با انتخاب آن مكنونات قلبی خود را در تجلی آن اوصاف در فرزندانشان نمایان می سازند.

گاهی نیز اسامی منتخب بیانگر امید و آرزوهایی در خارج از شخصیت و وجود دارنده اسم است. دیده شده خانواده ای كه عزیزی را به سفری دشوار و یا جنگ فرستاده، فرزند خود را امان گلدی، امان مراد، امان بی بی و ... نامیده و بدین وسیله آرزوی به سلامت برگشتن عزیز خود را آشكار ساخته است .

اوغول دوغدی، اوغول جمال، اوغول بخت و ... اسم هایی هستند كه نامگذاران با انتخاب آن برای نوزاد دختر، تمایل و آرزوی خود را برای صاحب شدن به اولاد ذكور منعكس كرده اند.

در نام گذاری روستاهای تركمن نیز نماد های برگرفته ازخصوصیات جغرافیای انسانی و طبیعی، بیشترین تاثیر را داشته است. در زمان های پیشتر كه ساختار وابستگی های ایلی - طایفه ای خیلی به هم پیوسته تر از اكنون بود، نام های خود نمود یافته، ارتباطی مستقیم با ساختار تشكیلات قومی مردم اوبه (روستا ) داشت. در آن سال ها هر اویماق با وابستگان خود چراگاه و حوزه زیست مستقلی داشت و هر زیستگاه به نام اوروغ (تیره) ساكنین و كوچندگان آن محل خوانده می شد. این نحوه نامگذاری پس از یكجا نشینی طوایف تركمن نیز كاربری خود را حفظ كرد.

 

برخی از روستاهای تشكیل شده به شكل كنونی، نه به وسیله نام گذاری توسط فرد و یا گروه، بلكه به صورت تداوم استعمال بین الطوایفی، نام تیره (یا طایفه) ساكنین آن اوبه را به خود گرفته است. نام بسیاری از روستاهای صحرای تركمن و جرگلان پیرو این قاعده هستند. روستاهای ایمر، كوچك، به لكه، ‌یلمه،‌ یلغی، قرینجیك، كتوك، بدراق،‌ چاغر، ایگدیر، دیه جی، كم لر، آتالار، تكه لر، قوجق لار، توماچلار و ... تعدادی چند از آنهاست.

ناگفته نماند كه وجه تسمیه بسیاری از تیره ها و طوایف تركمن نیز خود برگرفته از خصوصیات انسانی و طبیعی زیستگاه (اوبه) و یا اعضای تشكیل دهنده آن بوده است و در این امر خصوصیات فردی بزرگان ایل، وابستگی های اقتصادی و یا محل زیستگاه (اوبه) آنها، تاثیر گذاری عمیقی داشته است. چنانچه ایمر به شخص بسیار نیكو و توانگر گفته می شود. كلته به معنای كوتاه قد، دیه جی به معنای شتردار، یلقی به معنی گله اسب، قره اینجیك به معنی ساق سیاه، ایگدیر به معنای بزرگی و مردانگی، بادراق به معنای پهلوان، تكه به معنی بُز نر و كتوك به معنی كنده درخت است كه بحث درباره آن خود موضوع مقوله ای دیگر است. دراین راستا نام تعدادی از روستاهای تركمن صحرا نیز از نام، اوصاف و یا مشخصه های بارز اولین ساكنان و یا بانیان آن نشات گرفته است.

به عنوان نمونه خوجه نپس یكی از تجار معتبر اواخر دوره قاجاریان است كه در كرانه خاوری دریای خزر روابط تجاری خوبی با روسها داشت. قلیچ ایشان از خوانین برجسته گوگلان ها در اواخر دوره قاجاریان بوده است. سلاق نوری، سلاق غایب، سلاق تاچ محمد، قرینجیك قربان آخون، قرینجیك خوجه خان، قوچ مراد، كریم ایشان، هوزحاجی، امان قرجه، حاجی بالقان، اوراز آخون، جاللی آخون، اوركت حاجی، صوفی كم، نام برخی دیگر از این تیپ روستاهاست كه با نام بانیان آن شناخته می شوند. نام اوبه های (و بعضا تیره های) قره باش، كوسه، كورشیخ، ترناقلی، چاریقلی، قولاق كسن نیز به احتمال قوی در ارتباط با اوصاف و مشخصه های بانیان این آبادی ها هستند.

خصوصیات طبیعی زیستگاه نیز در نامگذاری (و یا نام گیری) اوبه تاثیر بسزایی داشته است. بسیاری از نام های زیبای اوبه های تركمن انعكاسی از جغرافیای طبیعی زیستگاه است كه در زیر به تعدادی از آنها اشاره می شود.

آق قلا : به معنی قلعه سفید نام این شهر برگرفته از قلعه ای سفید است كه در زمان حكومت (آل زیار) در محل كنونی آق قلا ساخته شد و (اسپی دژ) نام گرفت. تركمنان خصوصا بدنبال سلطه سلجوقیان، آن نواحی را به عنوان بخشی از چراگاه و زیستگاه خود مورد استفاده قرار دادند. بعدها طهماسب شاه صفوی در حاشیه رود گرگان در كناره خرابه های آن قلعه كه احتمالا در یورش چنگیز و یا تیمور تخریب شده بود، قلعه دیگری بنا كرد كه بعدها برای اسكان قاجاریان...


آچار سؤزلر : ترکمن,

http://yanlizbirqiz.blogfa.com http://azyurd.blogveb.com/