بؤلوم : Kenger
چهارشنبه 11 اسفند 1395     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

توطئه ی انقباض و انبساط و قبض و بسط مرزهای قاجار/ دکتر حسین فیض الهی وحید

به خال هندوی قاجار می بخشند سمرقند و بخارا را !!)

توطئه ی انقباض و انبساط و قبض و بسط مرزهای قاجار خیلی ساده است . برای بی اعتبار کردن حاکمیت ترکان قاجاری قبلا مناطقی را که دولت قاجار هیچگونه تسلطی بر آنجا نداشت و در خارج از قلمرو و حکمرانی آنها بود در روی کاغذ پاره ها و نقشه نامه هایی به آنها بخشیده سپس همان مناطق حاتم بخشی شده دوبار از تحت حاکمیت ایشان جدا و در نهایت با عنوان سرزمینهای تجزیه شده در زمان قاجار بخورد خلق الله داده می شود .

 از زمان روی کار آمدن رضا شاه توسط انگلستان این شیوه ی معمول میرزا بنویس های تاریخ گردیده که تمام یا قسمتی از خاک کشورهای همسایه را با دست و دلبازی تمام به حساب « ممالک محروسه ایران » گذاشته و خود راسا از آن « حساب ارضی » برداشت کرده و کارها را با خوبی و خوشی به کام خود و به نام قاجار نمایانده اند . آنها در یک کلمه مصداق کامل « به خال هندوی قاجار می بخشند سمرقند و بخارا را » گردیده اند که عاملین آن...


بؤلوم : Kenger
یکشنبه 25 مهر 1395     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن
 نوشته حسین عسکری 
مردم دشمن چیزی هستند که به آن جاهلند. (امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، حکمت13).
نام شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز، به معنای «چشمه سرد» است. علامه علی اکبر دهخدا و دکتر محمد معین، ساوجبلاغ را یک واژه ترکی می دانند. مرحوم جلال آل احمد در کتاب اورازان، املای این کلمه را «ساوجبلاق» نوشته است. دکتر محمدجواد مشکور در کتاب نظری به تاریخ آذربایجان می نویسد: «ساوج در اصل همان سویوق ترکی به معنی سرد بوده است».
حدود سه ماه است که یکی از مخالفان نام «ساوجبلاغ» که اتفاقا" ادعای پژوهش و دانش هم دارد، طی سلسله پیام های ژورنالیستی نژادپرستانه در لوای «ترک ستیزی» و «دفاع از فرهنگ و تاریخ ایران باستان»، همدلی فرهنگی و قومیتی موجود در شهرستان ساوجبلاغ را نشانه رفته است. به قدری این پیام ها آلوده به «راسیسم» است که بنده بابت همه آنها از محضر خوانندگان گرامی عذرخواهی می کنم.
ماجرا بر می گردد به پاییز 1384 خورشیدی و جلسه «کمیته کارشناسی تغییر نام شهرستان ساوجبلاغ» که بنده هم یکی از اعضای آن کمیته بودم. پنج سال از آن جلسه می گذرد و نتیجه اش مخالفت مطلق و مشروط اکثریت غالب آن اعضا با تغییر نام ساوجبلاغ بود الا یک نفر به نام آقای «م» که علت تشکیل آن جلسه هم، نامه انتقادی او به فرماندار وقت ساوجبلاغ بود. بگذارید ماجرا را از اول براساس یادداشت هایم و فایل صوتی باقی مانده از آن جلسه، خدمت خوانندگان گرامی روایت کنم. بی شک قضاوت نهایی در این باره با خوانندگان است. این وبلاگ هم آماده انعکاس دیدگاه های مختلف مخاطبان است.
در روزهای پایانی تابستان 1384 آقای «م» از فرهنگیان ساکن در روستای آردهه شهرستان ساوجبلاغ که خود را کارشناس نامگذاری و ریشه شناسی واژگان باستانی معرفی می کند، نامه ای به آقای موسوی - فرماندار وقت ساوجبلاغ - نوشت و در آن پس از برشمردن دلایل زشتی نام «ساوجبلاغ»، خواستار تغییر نام شهرستان شد. فرماندار نامه را جهت پیگیری ... .

+0 به یه ن

کتاب رنسانس هویتی تورکان ایران توسط محقق آزربایجانی، “علی اصغر حقدار” توسط انتشارات “سون چاغ” در آنکارا منتشر شد.
به گزارش آرازنیوز، کتاب رنسانس هویتی تورکان ایران حاوی مقدمه ای است در اهمیت موضوع هویتی تورکان ایران در رابطه با مشکل “هویت ملی ایران”؛ مساله هویتی در جهان معاصر و مواجه ایده ها و اقدامات پان ایرانیستی با هویت، فرهنگ و تاریخ تورکان، سابقه تحقیقات تاریخی و معرفتی در رابطه با تورکان ایران، از دیگر مباحث مقدمه هستند.

سه بخش اصلی کتاب با گفتاری در “واژه شناسی تورک”، به بحث از “تاریخ سیاسی اجتماع تورکان ایران” می پردازد. بخش اول به دیرینه شناسی هویت سیاسی تورکان از ایجاد امپراتوری هون و استمرار حکومت تورکان تا پادشاهی قاجارها در ممالک محروسه ایران پرداخته و شرایط سیاسی تورکان ایران در دوره پسامشروطه و عصر جمهوری اسلامی را گزارش می دهد.

بخش دوم به “زبان و ادبیات تورکان ایران” از تاریخ دیرینه زبان تورکی و تقسیم بندی تاریخی و لهجه های آن پرداخته و سیر تورکی در آزربایجان را با تحولات تاریخی آن به تجدد ادبی در دوره معاصر آزربایجان پیوند می زند. 

بخش سوم در “جغرافیای زیستی تورکان ایران” از اقوام و ایلات تورکمن، خلج، قشقایی و تورکان خراسان گزارش کرده و به آزربایجان که زیست گاه دیرینه تورکان است، اشاره می کند.

کتاب رنسانس هویتی تورکان ایران مشتمل بر پیوستی در تغییر نام واحدهای جغرافیایی آزربایجان از سال ۱۳۱۶ تا ۱۳۸۸ و گزیده کتابشناسی و منابع تحقیقاتی است.

علی اصغر حقدار تاکنون در زمینه های مشروطه پژوهی، ادبیات مدرنیستی و تاریخ اندیشه های مدرن ۴۰ عنوان کتاب منتشر کرده است.
لازم به ذکر است، تلویزیون آرازنیوز تی.وی، مصاحبه ای در این زمینه با علی اصغر حقدار انجام داده که به زودی از همین کانال پخش خواهد شد.

QAYNA: http://www.araznews.org/fa/Archives/27292


+0 به یه ن
این نوشته به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه حذف گردید
+0 به یه ن
این نوشته به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه حذف گردید
بؤلوم : Kenger
دوشنبه 14 دی 1394     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن
                                                                   خویXoy 

نامهای ترکی شهرها و اماکن جغرافیائی آزربایجان و ایران، ریشه شناسی و وجه تسمیه آنها
مهران بهاری
چهارشنبه، ٢٦ نوامبر- ٢٠٠٨
اودگون، اولو سویوق آیی، سیچان ایلی
Odgün, Ulusoyuq ayı, Siçan ili
http://toponimler.blogspot.com/
خویXoy 

شهر خوی یکی از شهرهای استان آزربایجان غربی و مرکز شهرستانی به همین نام است. شهر خوی را به علت استقرار در محلی پست "خوی چوخورو" نیز می نامند. شهرستان خوی در دشتى وسیع واقع شده و از شمال به شهرستان ماکو و از جنوب بشهرستان سلماس و از خاور به شهرستان مرند و از باختر با کشور ترکیه همسایه و هم مرز می‌باشد. خوی که امروزه مهمترین شهر استان آزربایجان غربى بعد از اورمیه مى‏باشد از اهمیت نظامی و تجاری ویژه‌ای برخوردار بوده و دارای آثار تاریخی متعددی است. خوى در قرن سیزدهم به علت زیبایی شهر و وجود باغات سبز و روح‏افزا و کثرت مناظر دلبربا و چمنها به لقب دارالصفا و بعد از آن به دارالمؤمنین مشهور بوده است. شهر خوی از قدیمترین شهرهای آزربایجان است و بدین سبب در متون تاریخی سلجوقی بنام ترکستان ایران نامیده شده است. "حمدالله مستوفی" در نزهت القلوب در باره خوی میگوید: "مردمش سفید چهره و ختای نژاد و خوب صورتند و بدین سبب خوی را ترکستان ایران خوانند". این شهر از زمان قدیم مورد توجه بوده است. پیش از اسلام شعبه‌ای از بزرگراه معروف ابریشم که شهرهای آباد و پرنعمت ترکستان و چین در شرق را به غرب و به اروپا متصل می‌نمود، از این شهر آزربایجانی می گذشته است. در صدر اسلام نیز راهی که بلاد جزیره العرب را به مرکز آزربایجان و ماورای خزر وصل می‌کرد، از خوی می‌گذشت. 
خوی علاوه بر آزربایجان در تاریخ ترکیه، جهان تورک و مذهب ترکی علوی قزلباشی نیز از اهمیت استثنائی برخوردار است. بسیاری از جریانات فکری و فرهنگی تاریخی که مهر خود را در شکل گیری هویت ملی خلق ترک در ترکیه زده اند بلاواسطه با نام شهر خوی آزربایجان پیوسته اند. این شهر پایگاه ارتشهای ترکی برای تهاجم به بیزانس و فتح آسیای صغیر توسط ترکان بوده است. "آلب ارسلان" در سال ١٠٧١ خوی را مرکز تجمع سپاهیان ترک برای حمله به بیزانس-روم (ترکیه امروزی) قرار داده بود. "آبدال موسا" موسس طریقت بکتاشی و "اخی ائوره¬ن" بانی جریان اخوت در آسیای صغیر هر دو از شهر آزربایجان خوی برخاسته اند. "پیر سولطان آبدال" شاعر و قهرمان خلقی-ملی ترکیه اصلا، و "جهانشاه قاراقویونلو" شاه زندیق -شاعر علوی قرن ١٥ نیز به روایتی اهل خوی است. مزار "شمس تبریز" بنا به بروایتی در خوی آزربایجان (و بنا بر روایات دیگری در شهر قونیه ترکیه) قرار دارد. زمره "جاولاقلار" از قزلباشان بلاواسطه با خوی در ارتباط است. جاولاقیلیک از نخستین تشکیلات قلندریه بوده و در قرن ١٣ در خوی آزربایجان ایجاد شده است. در تاریخ لکسیوگرافی ترکی آزربایجانی، اولین لغت منظوم بدین زبان بنام تحفه حسام توسط "حسام خویی" نگاشته شده است... .


+0 به یه ن

خط قرمز بر سریال جنایت فرهنگی حکومت ایران در آزربایجان جنوبی+تصاویر
گاماج: سریال جنایت فرهنگی مسئولان فارس پرست اگرچه  در آزربایجان جنوبی ادامه دارد. ولی از طرف ملت آزربایجان طرد میگردد.

به گزارش گاماج، حکومت ایران در صد سال اخیر در راستای محو هویت “تورک” در آزربایجان جنوبی دست به هر جنایت فرهنگی زده است. از جمله یکی از اعمال غیر انسانی حکومت اشغالگر فارس در آزربایجان جنوبی تغییر اسامی جغرافیایی منطقه ها و روستاها میباشد.

طبق اعلامیه های مختلف از مجامع حقوق بشری، و بیانات گوناگون از طرف زبانشناسان و باستان شناسان نام واقعی هر محل و منطقه را بهترین سند و پاسپورت برای شناساندن  هویت تاریخی آن منطقه محسوب  و معرفی میکنند. همچنین دولت ها را موظف و توصیه به حفظ آنها میکنند. در این میان آزربایجان جنوبی سرنوشت دیگری دارد نزدیک به یک قرن تمام حکومت پهلوی و حکومت به اصطلاح جمهوری اسلامی ایران  ذره ای  از تلتش خود در محو اسامی “تورک” در آزربایجان جنوبی تعلل نکرده اند. اما آنچه در این میان به منبع غرور تورک ها در آزربایجان جنوبی تبدیل شده است اینکه نه تنها حکومت ایران در این سیاست نسل کشی فرهنگی موفق نشده است، بلکه یک حرکت فراگیر در بازگشت به اسامی اصیل و تورکی در آزربایجان جنوبی در حال شکل گیری است. در ذیل نمونه ای از حرکت بازگشت به اسامی تورکی در تابلو های منطقه معلوم و مشهود است:

۱_” گون دوشمیین “کندی در اردبیل که در تابلو دولت ایران نام جعلی ...


بؤلوم : Kenger
سه شنبه 31 شهریور 1394     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

ریشه شناسی نام روستای سهلان

1) مقدمه

اسم روستایی که امروزه در مکاتبات رسمی به سهلان مشهور شده است، هنوز توسط اهالی آن و روستاهای نزدیک به شکلهای دیگری نیز تلفظ میشود. مانند ساآلان(Saalan)، ساوالان(Savalan) و ساغلان(Sağlan). همچنین در گذشته، اسم این روستا به صورتهای مختلفی مکتوب گشته است. مثل سهلان(Səhlan)، ساوالان(Savalan)، ساهالان(Sahalan) و سبلان(Səbəlan).

همانطوریکه دیده میشود، همه نامها به هم نزدیک میباشند. اما اینکه ریشه این نامها چه میباشد، موضوعی است که در این نوشته، با توجه به معلومات در دسترس، به آن پرداخته میشود. در اینجا، مبنا تلفظ مردم خود روستا و منطقه میباشد. به طور طبیعی هم، از دیدگاه زبان ترکی به موضوع نگاه میشود.

 2) تلفظ مردم روستا و روستاهای نزدیک

 اغلب اهالی مسن روستا، نام آنرا ساآلان تلفظ میکنند. برخی از این افراد هم به روستایشان با نام ساوالان اشاره مینمایند. افراد مورد پرس وچویی که اصلیت سهلانی داشته و در حال حاضر در جاهای دیگر زندگی میکنند، نیز، روستا را بیشتر ساآلان و کمتر ساوالان تلفظ مینمایند.  اما تا همین 30 سال پیش، اغلب قریب به اتفاق روستائیان، نام روستا را سهلان تلفظ نمیکردند و حتی نمیدانستند  این لفظ روستای آنها را مورد خطاب قرار میدهد.

تا جاییکه من پرس وجو کرده ام، اهالی مسن روستاهای نزدیک،  مانند اهالی خود روستا، نام روستا را بیشتر بصورت ...


بؤلوم : Kenger
دوشنبه 30 شهریور 1394     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

نگاهی به نام شهرهای ترک نشین خراسان

خراسان از زمانهای دور مرکزیت زبان و فرهنگ اصیل ترکی بوده است و طوایف زیادی از ترک های سرتاسر جهان را به خود جذب نموده است .

ریچارد فرای سابقه حضور ترکان خراسان را قبل از اسلام می داند. بدلیل اینکهبومیان شمال خراسان ترک تبار بوده اند. بیشتر شهرهای این مناطق به زبان ترکی می باشد .

در زیر به تک تک نام های ترکی شهرها می پردازیم:

قوچان:  نام اصلی شهر قوچان ...


بؤلوم : Kenger
یکشنبه 11 مرداد 1394     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

ارس ها ، ریشه های نام آزربایجان ، ارس ،آستارا و ...
ارس ها

ارس از ترکیب «ار- آس» بوجود آمده . ار به معنی مردمان و آس از همان اقوام آس های باستانی، که نام قاره آسیا نیز از آن گرفته شده و از قبایل بسیار قدیمی آسیای میانه به شمار می روند. در شرق آذربایجان مکرراً به این نام برمی خوریم و رودخانه ارس یا آراز هم از همین است که در تاریخ، این رود را، رس، الرس، آرراس، اررس، اریس و ارس نامیده و در محاوره بومی به آراز موسوم است. نام شهر آستارا نیز هرچند که قابل ارتباط با کلمه «آست» ترکی و به معنی «پائین و زیر» که در مقابل «اوست» و به معنی «بالا» قرار دارد، می باشد و واژه «آستری» نیز که وارد زبان فارسی شده، از همین بن واژه سرچشمه گرفته. این شهر چون در ساحل و مناطق کم ارتفاع قرار دارد ظاهراً با مفهوم این اسم، متناسب به نظر می رسد. اما احتمالا" نام این شهر از اقوام «است» گرفته شده، مخصوصاً که قبل از آنکه شهری به نام آستارا بوجود آید، این اسم به اراضی همین محدوده اطلاق می‌شده است. اسامی بندر آستاراخان یا شهر استرآباد بر اساس اسناد تاریخی و مدارک موجود، هیچ ارتباطی با این موضوع نداشته و صرفاً تشابه اسمی دارند. امروزه روستاهائی با اسامی «آس» و «آست مال» در منطقه قره داغ (جنوب ارس) و «ارس کنای» در مراغه و «آی آس» در میانه قرار دارند. و اصولاً نام باستانی کوهستانهای قره داغ، «آراس بار» یا «آرازبار» بوده است و در مورد وجه تسویه نام شهر آسلاندوز «اس+آلان+دوز» «دوز» انتهائی همان دیز یا دیزیج به معنی دژ است که از ریشه tiz ترکی قدیمی برگرفته شده و بعداً در فارسی به این شکل به کار رفته. و در این رابطه باید به این مورد توجه داشت. همچنین اماکنی را نیز حوالی اردبیل داریم که این کلمه در ترکیب آنها وجود دارد، مانند «آلمآس» یا آل+م+آس یا «هاس آوار» و در اصل «آس آوار» که هر دو از اسامی گروههای نژادی هستند، در هیر. 
در ارتباط با ارس ها، هرودوت می نویسد که در دوران هخامنشی...


بؤلوم : Kenger
چهارشنبه 10 تیر 1394     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن

ریشه شناسی نام بیجار

در برخی از کتب درسی جغرافیا و حتی سایت فرمانداری بیجار در خصوص وجه تسمیه بیجار گروس چنین آمده است: شبی ناصر الدین شاه قاجار در بیجار بوده است. قرار بود که فردای آن شب امر مهم یا حرف مهمی را به مردم بیجار بگوید ولی قبل از اینکه جارچی در شهر جار بزند مردم بیجار می فهمند به همین خاطر از این زمان به بعد این شهر را “بی جار= بدون جار” بیجار نامیدند.

به نظر شما اینگونه وجه تسمیه ها چه قدر پایه علمی و تاریخی دارد؟ تا چه اندازه مستند و مستدل می باشد؟ اصلا تا چه اندازه صحت دارد؟ دلیل آوردن اینگونه وجه تسمیه ها در خصوص بیجار چیست که اکنون نیز اکثریت مردم این منطقه این وجه تسمیه را در مورد شهرشان پذیرفته اند؟ مگر تا زمان ناصر الدین شاه این شهر بدون اسم بوده است؟ و یا اینکه همان شب این شهر به وجود آمده است؟ چه قضایایی در خصوص وجه تسمیه برخی از شهرهای ایران نهایتا آذربایجان وجود دارد و از کجا و با چه تفکرات و سیاست هایی نشات می گیرد؟ مگر می شود در خصوص بیجار که بیش از ۵ هزار سال قدمت دارد اینگونه ساده لوحانه و عوام فریبانه استدلال کرد؟ وجه تسمیه آورد؟ آیا اینگونه وجه تسمیه ها سطحی و از روی نادانی و نوعی تجاهل العارف نیست و دهها سوال دیگر…“بای جار= بیجار”:“بای جار= بی جار= بیجار”، علی رغم تمام وجه تسمیه هایی که در کتب تاریخی تحریف شده و مجعول که متاسفانه از منابع درسی و تحقیقی در ایران نیز محسوب می شود، کلمه ای کاملا ترکی می باشد که از دو عنصر”بای= بَی،ماخوذ از بیک” به معنای ثروتمند و قدرتمند و همچنین “جار” به عنوان پسوند مکان ساز در ادبیات ترکی استفاده می شود و در کل “بای جار = بی جار” به معنای محل سکونت انسان های قدرتمند و ثروتمند و مرد ثروتمند می باشد در مقابل کلمه “قای دار = قیدار” که یکی از شهرستانهای استان زنجان و همسایه “بای جار = بیجار”می باشد.
البته در مورد این شهر وجه تسمیه های سطحی دیگری نیز وجود دارد از جمله اینکه قبلا بیدزار بوده که این ترکیب به مرور زمان تبدیل به بیجار شده است که جای تامل و تدقیق و تحقیق نیز دارد.
در فرهنگ فارسی حسن عمید از “بای” به عنوان کلمه ای ترکی و به معنای مالدار و ثروتمند و همچنین از “بی – ماخوذ از بیگ” (نه در جایگاه ادات نفی و به معنای بدون) به عنوان کلمه ای ترکی و به معنای امیر ، بزرگ و سرور ذکر شده است و همچنین در فرهنگ مذکور از پسوند “جار” نیز به عنوان یکی از پسوند های ترکی در معنای های جار زدن، فریاد، و چلچراغ و هارای یاد شده است.
در فرهنگ های ترکی فارسی و فارسی ترکی شاهمرسی و همچنین فرهنگ لغت “روز سخن” نیز با معنای های مشابه هم ذکر مطلب شده است.منجمله در فرهنگ لغت ترکی- فارسی شاهمرسی اینچنین بیان شده است:”بای” کلمه ای ترکی به معنای بزرگ و امیر و “جار” نیز به معنای یاری دهنده، هم قسم، حافظ و در کل، کلمه “بای جار” در معنای بلاد انسان های ثروتمند، مردان کبیر، محل سکونت انسانهای مالدار،مرد یاری دهنده و مرد ثروتمند آمده است.
همچنین در فرهنگ لغت مذکور “بای جار= بیجار” را مرکب از دو کلمه”بیج + ار” دانسته که بیج” به معنای جوانه کنده درخت،پاجوش درخت، اصله ای که از همان درخت در پایش می روید و می توان آن را جدا کرد و در جای دیگری کاشت و پسوند “ار” که به معنای قهرمان و اصیل و قوی، که در این صورت می توان “بیجار= بیج+ ار” را به عنوان یک درخت کهن و اصیل و ریشه دار و درخت قهرمان(نماد یک انسان شجاع و قهرمان و ثروتمند) معنا کرد.
البته در شماره های ۲و ۳ و ۴ فصلنامه تخصصی(فرهنگی – سیاسی) اینجی دنیزیم طی مقاله های متخلفی در خصوص تاریخ و زبان و فرهنگ و همچنین ریشه کلمه بیجار که با مطالب فوق الذکر نیز مطابقت دارد بیشتر بر گیاهی و نباتی بودن کلمه بیجار تاکید شده است.
از جمله معنای های دیگری که می توان برای “بای جار= بیجار” در نظر گرفت:
به عنوان یک اسم ترکی، ماخوذ از نام یکی از امیران دوره امپراتوری ترکی سلجوقی و به معنی شخص قدرتمند و ثروتمند.
بیجار مرکب از دو کلمه “بای = بی” و “جار” که جار در معنای گیاهی به نام “خر زهره” و “بای” هم که معنای آن ذکر شده است که به صورت تلویحی می تواند در معنای گیاه پر شاخ و برگ(نماد مرد قدرتمند و مالدار) به کار رود.
با توجه به اینکه بیجار گروس به عنوان انبار غله ایران شناخته شده است و عمده تولید گندم استان کردستان مختص بیجار گروس می باشد و همچنین با توجه به گندمزار بودن و گندم خیز بودن این منطقه می توان در همین راستا وجه تسمیه دیگری با تکیه بر ترکی بودن بنیان کلمه بیجار در نظر گرفت بدینصورت:
کلمه بیجار برگرفته شده از ترکیب ترکی “بوغدا جار” که این ترکیب در طی ادوار مختلف تلفظ محلی، تبدیل به “بوجار” و نهایتا بیجار شده است. با توجه به اینکه تلفظ حرف حلقی”غ” در ترکی در بیشتر اوقات به صورت خفیف تلفظ می شود و حتی در پاره ای موارد نیز ظاهرا از کلمه حذف می شود و همچنین با توجه به همجواری حرف”غ” با”د” که با نوک زبان تلفظ می شود و غلبه تلفظ غلیظ حرف”د” بر تلفظ حرف”غ” و آمدن مصوت بلند “ا” بعد از “د” منجر به تلفظ خفیف حرف”غ” و استعلای “د” بر آن شده است، یعنی “بوغدا جار” با تلفظ خفیف “غ” در زبان مردم و همچنین با توجه به قرار گرفتن حرف”د” ما بین دو مصوت بلند و حذف آن از فرم اصلی و ظاهری کلمه، به صورت “بوجار” و نهایتا “بیجار” در آمده است. این تغییر و تحول در فرم و ظاهر کلمه “بوغداجار” شاید برای غیر ترک ها کمی سنگین باشد ولی در عمل و عکس العمل های زبان ترکی و لهجه های مختلف آن، این عملیات تغییر و تحول تدریجی به مرور زمان در خصوص پاره ای از کلمات اتفاق می افتد که تعداد آنها هم قلیل نیست.

+0 به یه ن
شهرداری و شورای اسلامی شهر بناب و تغییر اسامی ترکی - تغییر  اسم ترکی روستای قره چپق به آریا شهر

توهین به شعور،فرهنگ، تاریخ،هویت،هستی یک ملت
شهرداری و شورای اسلامی شهر بناب در یک اقدام بی خردانه و غیر قابل توصیف به جعلیات و تغییر اسامی ترکی که از زمان حکومت پهلوی در آذربایجان ریشه دوانده است را تداوم داده و با این اعمال ناشایست سعی در تنومند نمودن درخت نژادپرستی و جعلیات تاریخی و الگو گرفتن از پهلوی ها را دارد.
چند روز پیش روستای قره چپق که از بزرگترین روستاهای شهر بناب محسوب می شود آفتاب نژادپرستی بر آسمانش تابید و این روستا به جمع شهرها پیوست ولی متاسفانه اسم ترکی این روستا توسط مسئولان شهری تغییریافته و تابلویی به اسم آریا شهر در ورودی این روستا نصب شده است.

 

همچنین از دیگر اقداماتی که به تاریخ بناب لطمه وارد نموده است می توان شهری را که در یونسکو و سطح جهان به نام کباب شناخته شده و مشهور است را حذف نموده به شهر آبو آفتاب و کتاب نامگذاری کرده اند.
گفتنی است:شهروندان بنابی با تجمیع امضا و تهیه طومار واکنش خود را نسبت به نامگذاری این شهر بدین نام نشان داده بودند ولی بی نتیجه ماند.
افزودنی است:این سیاست که در راستای سیاست کلان آسیمیلاسیون ملل غیر فارس جغرافیای ایران انجام گرفته، تایید کننده عمق نژادپرستی فارس محور حاکم بر این دولت ها می باشد. در این راستا تاکنون اسامی صدها مکان جغرافیایی آزربایجان جنوبی تغییر یافته و اسناد رسمی نیز قانونا و بالاجبار باید از این اسامی جعلی استفاده کنند.
من در نوبت خود از تمامی فعالان مدنی و شهروندان آذربایجان و بناب تقاضا دارم که با مرور بر گذشته و تاریخ و کشمکش هایی که وجود داشته نگرشی دوباره بر هویت 

+0 به یه ن
چند نام تاریخی شهرهای آزربایجان جنوبی در نقشه ی 1893 عثمانی
گوناز تی وی : رژیم های تورک ستیز پهلوی و جمهوری اسلامی تقریبا نام های تورکیه همه ی سرزمین های تورک را تغییر داده اند
به گزارش گوناز تی وی در نقشه ای که به زبان عربی در دوره ی سلطان عبد الحمید دوم چاپ شده است نامهای تاریخی چندین شهر آزربایجان جنوبی به صراحت دیده می شود چند نام اساسی پر کاربرد تغییر یافته به صورت زیر است :
سلماس : نام این شهر در دوره ی مذکور در این نقشه به صورت "دیلمان"  Dilmanذکر شده است این لغت به معنی "زبان دان" و " خوش سخن" در زبان تورکی است در برخی منابع نیز به صورت دیلمقان قید شده است که صورت پیشین همین کلمه می باشد
اوشنویه : این نام به صورت "اوشنویا" Üşnüya آمده است که در واقع همان ... 

+0 به یه ن

آﺯﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺟﻨﻮﺑﻲ ﺗﺎ ﺍﻧﻘﺮﺍﺽ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻗﺎﺟﺎﺭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺧﻮﺩﮔﺮﺩﺍﻥ ﺑﺎ ﺣﻔﻆ ﺧﺎﮐﻬﺎﻱ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺗﺮﮐﻴﺐ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﻣﺤﺮﻭﺳﻪ ﻗﺎﺟﺎﺭ ﺑﻪ ﺣﻴﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ، ﺍﻣﺎ ﺟﺪﺍ ﺷﺪﻥ ﻗﺴﻤﺖ ﺷﻤﺎﻟﻲ ﺁﻥ، ﺿﺮﺑﻪ ﺷﺪﻳﺪﻱ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﭘﻴﮑﺮ ﺁزﺭﺑﺎﻳﺠﺎﻥ ﮐﻬﻦ ﻭ ﺭﻭﺣﻴﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻏﻴﺮﺗﻤﻨﺪ ﺁﻥ، ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻀﻌﻴﻒ ﻧﻔﻮﺫ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺗﻮﺭﮐﻬﺎ ﻭ ﺁﺫﺭﺑﺎﻳﺠﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﻣﺤﺮﻭﺳﻪ ﻗﺎﺟﺎﺭ ﺷﺪ. ﺳﺮﺯﻣﻴﻨﻬﺎﻱ ﺗﺤﺖ ﺣﺎﮐﻤﻴﺖ ﻗﺎﺟﺎﺭ "ﻣﻤﺎﻟﮏ ﻣﺤﺮﻭﺳﻪ ﻗﺎﺟﺎﺭ" ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﻣﻴﺸﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭼﻬﺎﺭ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻭ ﮐﺎﻣﻼ ﺧﻮﺩﮔﺮﺩﺍﻥ، ﺁﺯﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ؛ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﻭ ... ﻭ ﭼﻨﺪ ﺍﻳﺎﻟﺖ، ﮔﻴﻼﻥ ﻭ ... ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.

ﺩﻭﻟﺖ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﺭﮔﺮ ﺍﻧﮕﻠﻴﺲ ﮐﻪ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺗﺤﻤﻴﻞ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﻧﻨﮕﻴﻦ ۱۹۱۹ ﺑﺮ ﺩﻭﻟﺖ ﻗﺎﺟﺎﺭ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻣﺸﺮﻭﻃﻴﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻧﻬﺎﺩﻳﻨﻪ ﺷﺪﻥ ﺩﻣﮑﺮﺍﺳﻲ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻫﻲ ﺍﺣﻤﺪ ﺷﺎﻩ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﻧﺪ، ﺷﺪﻳﺪﺍ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺩﺍﺩﻥ ﮐﻮﺩﺗﺎﻳﻲ ﺩﺭ ﺳﻮﻡ ﺍﺳﻔﻨﺪ ﺳﺎﻝ ۱۲۹۹ ﻧﻮﮐﺮ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻧﺸﺎﻧﺪﻩ ﺧﻮﺩ، ﺭﺿﺎ ﭘﺎﻻﻧﻲ، ﻣﻬﺘﺮ ﺳﺎﺑﻖ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺍﻧﮕﻠﻴﺲ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﺭﻳﮑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﻧﺸﺎﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺣﺎﮐﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻗﻠﻴﺖ ﻓﺎﺭﺱ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ .
ﻃﺒﻖ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺘﻬﺎﻱ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ، ﻓﻘﻂ ۸% ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﻣﺤﺮﻭﺳﻪ ﺭﺍ ﺍﻗﻠﻴﺖ ﻓﺎﺭﺱ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺎﺟﻴﮏ ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﻣﻴﺸﺪﻧﺪ، ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻴﺪﺍﺩﻧﺪ. ﺑﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺩﺳﺖ ﻧﺸﺎﻧﺪﻩ ﺭﺿﺎ ﭘﺎﻻﻧﻲ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﻣﺤﺮﻭﺳﻪ ﺩﺭﺑﺴﺖ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺍﻧﮕﻠﻴﺲ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ. ﺁﺯﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺟﻨﻮﺑﯽ ﺍﺯ ۱۵ ﺩﺳﺎﻣﺒﺮ ۱۹۲۵ ﺑﺎ ﮐﺎﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺭﮊﯾﻢ ﺷﺎﻩ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻭ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺍﯾﺮﺍﻥ پهلوی غیر مشروع به زیر اشغال رژیم نامشروع پهلوی رفت. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ۱۹۲۵ ﻭ ﻟﻐﻮ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﻣﺤﺮﻭﺳﻪ ﻗﺎﺟﺎﺭ ﻭ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﺎﺳﻤﻪﺍﯼ ﻭ ﻗﻼﺑﯽ ﺍﻳﺮﺍﻥ پهلوی ﺗﻮﺳﻂ ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺁﺯﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺟﻨﻮﺑﯽ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺳﺮﻧﻴﺰﻩ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﻟﺤﺎﻕ ﮔﺮﺩﻳﺪ- ﻧﺎﻡ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۹۳۶ ﺗﻮﺳﻂ ﺑﻪ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﻣﺠﻠﺲ ﻣﻠﯽ ﺭﺿﺎﺧﺎﻥ ﺗﺼﻮﻳﺐ ﺷﺪ. ﻳﮑﻲ ﺍﺯ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺍﻧﮕﻠﻴﺴﻲﻫﺎ ﺍﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﻱ ﮐﺎﺭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺭﺿﺎ ﭘﺎﻻﻧﻲ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﺣﺎﮐﻤﻴﺖ ﻭ ﻧﻔﻮﺫ ﺗﻮﺭﮐﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﻣﺤﺮﻭﺳﻪ ﺑﻮﺩ .
ﺍﻧﮕﻠﻴﺴﻲﻫﺎ ﺻﺪﻫﺎ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﺗﻮﺭﮐﻬﺎﻱ ﻋﺜﻤﺎﻧﻲ، ﺗﻮﺭﮐﺎﻥ ﺣﺎﮐﻢ ﺩﺭ ﻫﻨﺪ، ﻗﺎﺟﺎﺭ ﻭ ... ﺩﺭ ﻧﺰﺍﻉ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ﺗﻮﺭﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﻠﻖﺍﻣﭙﺮﺍﺗﻮﺭﻱ ﻫﺎ، ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺳﻌﻲ ﻣﻴﮑﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻧﻔﻮﺫ ﺗﻮﺭﮐﻬﺎ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺘﺤﺪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﻏﺮﺏ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﻳﺪ ﮐﻨﻨﺪ. ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﻣﺤﺮﻭﺳﻪ ﻗﺎﺟﺎﺭ ... 

بؤلوم : Kenger
سه شنبه 8 اردیبهشت 1394     یازار : Fuzuli
+0 به یه ن
Əlirza Quluncu
27.04.2015
 Ötən bir il ərzində Urmiyənin bəzi bölgələrində üzərində küçələrin orijinal türk adları yazılmış lövhələrin yerləşdirilməsi ardından Urmiyə Şəhər Şurası üç küçəyə şəhərin tarixi şəxsiyyətlər və alimlərinin adlarının veriləcəyini bildirib. 
Urmiyə şəhər şurasının veb səhifəsinə istinadən, şəhər şurası üzvlərinin Qərbi Azərbaycan vilayətində bəzi əlaqədar qurumların məsulları ilə bərabər keçirdiyi iclasda “Urmiyənin məşhur müasir şairi Dədə Katib təxəllüslü Əbdürrəhman Təyyar Quluncunun adının şəhərin əsas küçələrindən birinə verilməsi, iki başqa küçənin isə məşhur tarixi şəxsiyyətlər Urmiyəli Səfiəddin və Urmiyəli Hüsaməddin Çələbi adlarını almasına” dair qərar qəbul edilib.
 İranın Qərbi Azəbrycan vilayəti və Türkiyənin Van elində şair, ozan və arif kimi tanınan Dədə Katib 2009-cu ilin fevral ayında 84 yaşında vəfat edib və Urmiyənin Quluncu qəsəbəsində dəfn edilib. 
Urmiyəyə mənsub olduqları üçün Urməvi adı ilə tanınan Səfiəddin və Hüsaməddin Çələbi isə 13-cü əsrdə yaşamış tarixi şəxsiyyətlər olub. Orta əsrlərdə musiqi nəzəriyyəsi haqda yazmış musiqişünas alimlərdən biri olan Səfiəddin Əbunəsr Farabi və Marağalı Əbdülqadirlə bərabər İslam tarixinin üç böyük musiqişünas alimləri hesab edilirlər. İbni Əxi Türk adı ilə də tanınan Əxilik təriqətinə mənsub Hüsaməddin məşhur süfi və Mövlana Cəlaləddin Ruminin yaxın yoldaşı olub. 
Urmiyə Şəhər Şurasının həmin iclasda aldığı qərara görə, şəhərin təqribən 30 küçəsinə də ümumiyyətlə İran-İraq müharibəsində həyatını itirmiş urmiyəli əsgərlərin adını veriləcək. 2013-cü ilin iyun ayında Qərbi Azərbaycan vilayətinin şəhərləri, o cümlədən Urmiyə və Salmasda şəhər şurası olaraq seçilən bəzi siyasətçilər öz seçki kampaniyalarında türk kimliyi və mədəniyyətinə qarşı siyasət əleyhinə mübarizə aparacaqlarına söz veriblər. Bu vədlərin ardından keçən il Urmiyə Bələdiyyəsi şəhərin bir çox bölgəsində
üzərində məhəllələr və küçələrin orijinal türk adları yazılmış lövhələr yerləşdirməyə başlamışdı.

http://www.amerikaninsesi.org/content/urmiye/2735739.html

شورای شهر اورمیه به کارهای خوب خود و -تا جایی که قوانین نوشته و نانوشته دست و پایش را نبندد- به رفتاری شایسته منتخب واقعی مردم ادامه می دهد... بنا به آخرین مصوبه شورا اسم شاعر مردمی دده کاتیب (عبدالرحمن طیار قولونجو) به یک خیابان اصلی و به دو خیابان دیگر اسامی صفی الدین اورموی (دانشمندی مشهور در تاریخ موسیقی ترک و عرب) و حسام الدین چلبی اورموی (نام دیگر؛ ابن أخی ترک) داده خواهد شد.

http://yanlizbirqiz.blogfa.com http://azyurd.blogveb.com/